یــادهـــــا و خــاطـــــــــــــــره هـــــا

یــادهـــــا و خــاطـــــــــــــــره هـــــا

رســول خــدا (ص) : مــــردم در خــواب انـد وقتــى کـه می میــرنــد, بیـــدار مـیشــونــد
یــادهـــــا و خــاطـــــــــــــــره هـــــا

یــادهـــــا و خــاطـــــــــــــــره هـــــا

رســول خــدا (ص) : مــــردم در خــواب انـد وقتــى کـه می میــرنــد, بیـــدار مـیشــونــد

نامه سرگشاده به جناب آقای ملکشاهی نماینده محترم مردم کوهدشت

به نام خدا

جناب آقای حاج الهیار ملکشاهی نماینده محترم مردم حوزه انتخابیه کوهدشت

با سلام و تحیت

                                                                                                

    اینک که بار سنگین نمایندگی این حوزه انتخابیه بر دوش شما نهاده شده است، این نامه را بحضور حضرتعالی ارسال   می نمایم. امید است مورد توجه و عنایت قرار گیرد.

     مهاجرت بی رویه از روستاها و شهرهای کوچک به کلان شهرها بویژه تهران یک بیماری خطرناک و معلول بیماری های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است.

به اطرافمان نگاه می کنیم. طی 34 سال انقلاب چه افرادی در این شهر بودند و حالا نیستند؟

منظور بنده هرگز آنها نیستند که به رحمت ایزدی پیوسته اند. منظورم کسانی اند که این شهر را ترک کرده اند و زندگی در شهرهای دیگر بخصوص تهران را بر زندگی در کوهدشت ترجیح داده اند و باز هم هر چند وقت شاهدیم که از کوچه های محل سکونتمان یک یا دو خانوار به سمت تهران اثاث کشی می کنند. آیا این روند ادامه می یابد و این شهر متروکه می شود؟

چهره بزک شده اقتصادی، سیاسی، اجتماعی تهران و دیگر شهرهای بزرگ، شهرهای کوچک را چنان می بلعند که در تعریف ایران باید گفت «ایران یعنی فقط تهران و چند شهر بزرگ» و ما جزء فراموش شدگانیم.

نه تنها بسیاری از مردم و شهروندان عادی بلکه با کمال تاسف اکثریت کسانی که در این شهر مسئولیت داشته اند از این شهر رفته اند.

بعضی از آنها که یک زمانی برای مسئولیت و ریاست سرودست می شکستند، امروز حتی برای یکماه و یک هفته هم نمی توانند اقامت در کوهدشت را تحمل کنند. بارها دیده شده است که اگر برای مراسم ترحیم و فاتحه خوانی نزدیکان و آشنایان خود به کوهدشت آمده اند انگار در زندان انفرادی بوده اند و تحمل ماندن یک شب در کوهدشت را هم نداشته اند و بسختی آن یک شب را به صبح رسانده اند.

با بررسی علت مهاجرت از شهرهای کوچکی مانند کوهدشت به شهرهای بزرگ و بخصوص تهران به این نتیجه می رسیم که سیاست های بازسازی کشور بشدت ضعیف بوده و بجای ایجاد جاذبه در روستاها و شهرهای کوچک برای شهرهای بزرگ و بخصوص تهران جاذبه ایجاد کرده‌اند. بهترین مثال برای مقایسه تهران و شهرهای بزرگ با شهرهای کوچک و روستاها مقایسه کالاهای بسیار لوکس و کالاهای بسیار پست است. (تهران و شهرهای بزرگ همچون کالای لوکس‌اند و شهرهای کوچک و روستاها کالای پست‌اند)

راستی چرا هجرت؟

انسان موجودی است انتخابگر و به دنبال رفاه. در بین شهرهای مختلف برای زندگی جایی را انتخاب می کند که دارای رفاه و برایش از مطلوبیت بالاتری برخوردار باشد. اما چرا شهرما برای زندگی کردن از مطلوبیت بالایی برخوردار نیست؟

پاسخ به این سوال بسیار ساده است.

چون جاذبه ندارد.

اینک سوال دیگری مطرح می شود.

چرا جاذبه ندارد؟ و عوامل ایجاد جاذبه یک شهر برای زندگی کردن کدامند؟

جاذبه های شهری که ایجاد مطلوبیت می کنند عبارتند از:

الف- وضعیت اشتغال و درآمد.

ب- وضعیت بهداشت و درمان.

ج- عدم امنیت شغلی.

د- اماکن تفریحی و بافت شهری.

ه- بافت فرهنگی.

و- تاخیر در اجرایی شدن پروژه های مصوب دولت.

با بررسی این عوامل بجز کسانی که در این شهر مسئولیت داشته اند**، به بقیه کسانی که از این شهر رفته اند، حق می دهیم که کوهدشت را ترک و در شهری که برایشان رفاه و مطلوبیت بیشتری دارد زندگی کنند.

تحلیل عوامل ایجاد جاذه های شهری:

الف) وضعیت اشتغال و درآمد:

وقتی می بینیم برای یک لیسانسیه در کوهدشت شغل وجود ندارد، اما برای یک دیپلم و حتی زیردیپلم در تهران و دیگر شهرهای بزرگ شغل فراوان است چرا باید در کوهدشت بمانیم؟

در همین شهر بسیار دیده می شود یک زوج جوان هر دو بیکار و حتی یک ریال درآمد ندارند. و بسیار دیده می شود که یک تحصیلکرده دانشگاهی با دستمزدی زیر یکصدهزار تومان بیش از شش ساعت در پست بانک ها، مراکز و نمایندگی های بیمه و ایرانسل مشغول کار هستند و چندین پارتی و آشنا و ریش سفید این افراد را سفارش کرده اند.

مردم مجبورند برای تهیه لقمه ای نان به تهران پناه ببرند.

ب) وضعیت بهداشت و درمان:

وقتی می بینیم بعلت ضعیف بودن کادر تخصصی تنها بیمارستان قتلگاه جگرگوشه هایمان می شود، چرا باید در کوهدشت بمانیم؟

چه کسی مسئول این همه بی توجهی است؟

ج) عدم امنیت شغلی:

 وقتی بخاطر مسائل باندی گروه حاکم خطاهای بزرگ افراد گروه خود را نادیده می گیرند، اما از خطای کوچک افراد گروه مقابل نخواهند گذشت و آنها را بشدت مورد مواخذه و تنبیه قرار می دهند و آبروی آنها را به حراج می گذارند و امنیت شغلی آنها را به مخاطره می اندازند و گاهاً طرف مقابل حتی خطای کوچک هم ندارد و برای او خطا می تراشند و خطای تراشیده را بزرگ می کنند. آیا با چنین وضعی محیط زندگی و شغلی به جهنم تبدیل نمی شود؟

هیچ کس دوست ندارد در جهنم زندگی کند.

آنها که توانایی رفتن از کوهدشت را دارند، از این شهر فرار می کنند.

د- اماکن تفریحی و بافت شهری:

وقتی جایی برای تفریح نیست و جوانان ویلان و سرگردانند و برای سرگرمی خود به دود و دخان روی می آورند و دختران پس از تحصیل باید در خانه بمانند و شغلی ندارند و با این وضعیت درآمدی و شغلی امکان ازدواج آنها بسیار ضعیف است و بخاطر اینکه بعضی از آنها خود را سربار پدر پیر و ناتوان خود می دانند چهره آنها چنان چروکیده شده که بیست ساله‌ی آنها قیافه سی ساله بخود گرفته است.

به خیابانهای تهران که نگاه می کنی انگار هر روز آسفالت آنها را واکس می زنند.پارک ها و شهربازی ها و میادین و ..... همه جاذبه دارند.همه این جاذبه ها درطی زمان با پول ما برای پایتخت نشینان بوجود آمده است. اما خیابانها و پارکهای فرسوده شهر ما بوی افسردگی از آنها استشمام می شود. بعضی از آنها بیش از سی سال پیش آسفالت سردی بر روی آنها ریخته اند.

آیا با چنین وضعی زندگی در این شهر طاقت فرسا نیست؟

این عدالت نیست و هرکس چنین تعریفی از عدالت ارائه دهد، به عدالت ظلم کرده است.

ه- بافت فرهنگی:

می‌گویند اقتصاد و فرهنگ و سیاست کاملا با هم عجین هستند. وضعیت فرهنگی ما عین وضعیت اقتصادی مان است. بافت فرهنگی ما نمی تواند بر روی خرابه ها و ویرانه های اقتصاد خانواده هایی که بیکاری و پایین بودن درآمد در آنها موج     می زند، بنایی زیبا داشته باشد.

و-هر طرح و پروژه ای که دولت برای تهران و شهرهای بزرگ تصویب می کند، سریعاً اجرایی می شود و پس از مدت کوتاهی به بهره برداری می‌رسد.اما طرح های تصویبی برای مناطق کوچک مانند کوهدشت یا حذف شده و یا پس از سالهای طولانی اجرایی می شودو چنانچه حذف نشود، پس از سپری شدن یک عمر وآمدن نسلهای بعد به بهره برداری می رسد.

دقیقا یادم هست که جناب آقای خاتمی در روز 23 فروردین سال 1378 به کوهدشت آمدند و وعده سه طرح گازرسانی، ایجاد دانشگاه پیام نور و فرهنگسرا را دادند. با اینکه ساختمان دانشگاه پیام نور آماده بود پس از 5 سال یعنی در سال 1383، و فرهنگسرای هنری (مکان فعلی اداره ارشاداسلامی) که زمینش با تصویب اولین شورای شهر توسط شهرداری جهت احداث ساختمان واگذار شد، پس از چندین سال فعالیت ساختمانی اش را آغاز نمود و همچنین گازرسانی آن پس از اولین دوره ریاست جمهوری آغاز شد.   

در جریان سفر اول جناب آقای احمدی نژاد به استان لرستان و شهر کوهدشت احداث سد معشوره تنها وعده چشمگیری بود که به مردم کوهدشت داده شد و بعنوان یکی از کارهای اساسی آقای امامی راد بصورت پلاکارد در سطح شهر مطرح گردید. اما در سفر دوم آقای احمدی نژاد دوباره مطرح شد و عنوان همایش تبلیغی برای انتخابات مجلس نهم شده بود و چند روز پیش که مدرسین دانشگاه آزاد از محل سد بازدید نمودند، یکی از مهندسین اظهار داشت که هنوز قراداد عملیات ساختمانی آن منعقد نشده و اگر کاری هم صورت گرفته است، بدون انعقاد قراداد انجام شده است.

دولت جناب آقای احمدی نژاد از ابتدا تا کنون بالاترین میزان درآمد کشور و حتی بسیار بیشتر از مجموع درآمد چندین دولت درگذشته درآمد داشته است. سهم کوهدشت از این درآمد هنگفت چه بوده است؟ این سوال را باید کسانی پاسخ دهند که در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد نماینده کوهدشت بوده اند. با اینکه دولت احمدی نژاد بخاطر بالابودن درآمد بیشترین خدمت را به مناطق محروم کرده است، چرا این منطقه از سهمی بسزا و متناسب با درجه محرومیت، از بودجه‌ی کشور محروم بوده است؟

ایراد تنها به یک دولت نیست. هم دولت اصلاحات و هم دولت اصولگرا هر دو در حق کوهدشت کوتاهی شده است و ریشه این مسئله را باید در نوع نگاه و نوع مطالبات همشهریان خود و تمامی کسانی بدانیم که بعنوان نماینده خود روانه مجلس کرده‌ایم.

نمایندگان محترم همه ادوار به نسبت اهمال، کوتاهی و کم توجهی در پیگیری و حقوق این حوزه انتخابیه، مدیون مردم اند و گرفتار حق الناس شده اند. « نمایندگی حکم راندن نیست، آخر و عاقبت خطرناکی دارد. خوشا به حال آنها که با پیروی از اندیشه علی علیه السلام نماینده می شوند و ریاست و نمایندگی را از آب بینی یک بز پست تر می دانند»

اینک نکاتی چند بصورت خام برای جبران مافات ارائه می گردد. پشتوانه همه اینها پیگیری نماینده ای فعال  و جدی و معتقد به توسعه و تعادل جمعیتی بین مناطق شهری توسعه یافته و توسعه نیافته است را می طلبد که بتواند در در دفاع از این مردم در مجلس بدرخشد:

1- کاهش شدید بودجه های عمرانی تهران و شهرهای بزرگ و افزایش شدید بودجه های عمرانی شهرهای کوچک و روستاها مانند شهرستان کوهدشت، رومشکان و طرهان.(شما می توانید هنگام تصویب بودجه در مجلس تاثیر گذار باشید)

2- تامین امنیت شغلی برای کلیه کارکنان دولت بویژه فرهنگیان. متاسفانه در بعضی از دوره های قبل مشاهده می شد که بعضی از مسئولین و یا افراد تحت امر آنها به کارکنان اظهار می نمودند یا باید از کاندیدای مورد نظر ما حمایت کنید و یا ابلاغ شما را برای مناطق دوردست صادر خواهیم کرد.

3- پیگیری فعالیت های عمرانی سد بزرگ معشوره.

طی دوره های قبل یعنی نمایندگی مجلس هفتم و هشتم کارهایی اساسی برای ساخت سد صورت گرفته و آماده است تا فعالیت عمرانی و بنای اصلی سد شروع شود. در زمان حضرتعالی بایستی بصورت منطقی و طبیعی سد ساخته شود. اما اینکه در زمان شما اب سد به کوهدشت برسد و زمینهای این منطقه را مشروب نماید، انتظاری غیرمنطقی است. چنانچه در زمان شما این اتفاق بیفتد، شما در صدر بهترین کارگزاران طول تاریخ این منطقه قرار خواهید گرفت.

4- تلاش در جهت قطع کامل یارانه دهکهای بالای مردم تهران و پرداخت یک و نیم برابر یارانه برای شهرهای کوچک چون کوهدشت و دو برابر کردن یارانه روستائیان و شهرهای کوچک کمتر توسعه یافته.(شما می‌توانید هنگام تصویب بودجه تاثیرگذار باشید)

5- ممنوعیت سختگیرانه استخدام در تهران و شهرهای بزرگ اعم از بخش دولتی و خصوصی(شما می توانید در مجلس تاثیر گذار باشد).

6- تلاش در جهت ایجاد شغل و پرداخت مستمری و حقوق به بیکاران بخصوص بیکاران تحصیلکرده در شهرهای کوچک مانند کوهدشت، رومشکان و طرهان و ایجاد امید و رغبت به تحصیل علم در بین دانشجویان و از بین بردن یاس و سرخوردگی در جوانان

7- توسعه و بالابردن ظرفیت کمی و کیفی دانشگاه ها و مراکز علمی و تلاش در جهت برگزاری همایش های علمی، تخصصی در کوهدشت و معرفی شهر کوهدشت به کشور که خود ضریبی فزاینده برای توسعه یافتگی خواهد داشت.

8- شهرهای چقابل، گراب و کونانی استعداد بالایی برای تاسیس دانشگاه ها دارند( هم از نظر داوطلبان ورود به دانشگاه و هم از نظر فارغ التحصیلان تحصیلات تکمیلی تلاش شما می تواند آنها را از وجود دانشگاه بهره مند نماید.

9- تلاش در جهت حذف روابط در استخدامها و ایجاد ضابطه و قانونمند کردن سیستم استخدام در کلیه ادارات.

مردم اجرای قانون را می خواهند. اما افراد قلدر و صاحب نفوذ از اجرای قانون گریزانند حضرتعالی بعنوان فردی که سالها در قوه قضاییه به کار قضاوت پرداخته اید و اکنون در مجلس کارتان تقنین قانون است بهتر از هر فرد دیگری ضرورت عمل کردن به قانون در جامعه را واقفید. در این حوزه انتخابیه بسیارند کسانی که به قانون وقعی نمی نهند و تلاش دارند تا بصورت غیر قانونی بر خرمراد سوار شوند و به مقصد برسند. این شما هستید که بایستی قانون گریزان را رام کنید. در غیر اینصورت شما هم همان راهی را می روید که دیگران رفتند.

10- تلاش در جهت انتصاب مدیران مستقل، لایق و با بینش درست که ضمن حفظ ضوابط، با تمام گروه ها و افراد تعامل داشته باشند.

11- احداث بنای بیمارستان دوم و تاسیس بیمارستان فوق تخصصی در کوهدشت

12- ایجاد مراکز درمانی و بهداشتی تخصصی در مناطق محروم کوهدشت، رومشکان و طرهان.

13- افزایش مدت طرح پزشکان متخصص برای مناطق محروم مانند کوهدشت، رومشکان و طرهان.

14- تاسیس فرمانداری رومشکان و تاسیس کلیه ادارات لازم برای یک فرمانداری در آن شهرستان.

15- تاسیس فرمانداری در منطقه طرهان به مرکزیت یکی از دو شهر گراب و یا کونانی و تاسیس کلیه ادارات لازم برای یک فرمانداری.

16- احداث بیمارستان رومشکان.

17- احداث بیمارستان طرهان.

18- احداث بیمارستان کونانی

19- تاسیس درمانگاه تخصصی فرهنگیان

20- خارج کردن بیمارستانهای این منطقه از دور خود گردانی( کاهش هزینه های درمانی بیمارستانها)

21- تلاش در جهت تسریع در عملیات جاده کوهدشت به خرم آباد و همچنین تصویب بودجه عمرانی آزاد راه کوهدشت به غرب کشور ( استانهای کرمانشاه و ایلام )

22- توجه ویژه به فعالیت جاده سازی بخصوص جاده های روستایی.

23- تامین بودجه از منابع دولتی جهت تغییر بافت شهری کوهدشت، رومشکان و طرهان

  در پایان بعرض می رسانم:

 اولاً چهار سال مدت خوبی برای خدمت به این مردم است و ثانیاً مدت زیادی هم نیست که اصلاً نگذرد یقین بدانید که چهارساله نمایندگی شما هم به همین زودی به پایان می رسد. اگر صادقانه به این مردم خدمت کردید و پیگیر حل مشکلات کلیه شهروندان بودید، یقین بدانید که دعای خیر همه این مردم اعم از کسانی که به شما رای داده اند و یا رای نداده اند بدرقه راهتان خواهد بود. در غیر اینصورت، خدای ناکرده خسران دنیا و آخرت را برای خود خریده و مرتکب حق الناس شده اید. بنده از خدای بزرگ موفقیت شما را می خواهم چرا که موفقیت شما یعنی حل مشکلات مردم و ایجاد رفاه برای آنها.

میرزا میرزاپوردشتی

معلم بازنشسته و شهروند کوهدشتی            

--------------                                                         

*فقرای تهرانی اکثراً حاشیه نشینانی هستند که از روستاها و شهرهای کوچک به تهران رفته اند. بسیاری از آنها از طریق انواع بزه کاری ها درآمد دارند. راهکارهای اساسی دولت در زمینه ایجاد شغل و درآمد و ایجاد جاذبه های گفته شده آنها را به محل سکونت قبلی شان برمی‌گرداند.

** کسانی که در این شهر مسئولیت داشته اند چون در توسعه نیافتگی این شهر سهیم هستند می بایست بمانند تا رنج و زحمت مردم این شهر را که ناشی از کمبودها و محرومیت است درک کنند.

استاد ایرانی لب های همسرش را برید و خورد

استاد ایرانی دانشگاهی در سوئد به علت سوء‌ظن به همسرش لب‌های او را با چاقو برید و خورد.

ماموران پلیس استکهلم چندی قبل با اعلام گزارشی توسط ساکنان یکی از خیابان‌های جنوبی شهر استکهلم راهی آنجا شدند تا درباره نزاعی خانوادگی تحقیق کنند. آنها وقتی وارد آپارتمان موردنظر شدند زن جوانی را دیدند که از ناحیه صورت به شدت خونریزی داشت. این زن به سرعت به بیمارستان منتقل و در همان معاینه‌های اولیه معلوم شد لب‌های او با چاقو بریده شده است.

پلیس در ادامه به دستور دادستان، شوهر این زن را بازداشت کرد و معلوم شد هر دو ایرانی هستند و مرد میانسال همسر خود را به قصد انتقام‌جویی شکنجه کرده است.

کارآگاهان در جریان تحقیقات‌شان فهمیدند مرد ایرانی در سال 1370 به همراه همسر و سه فرزندش از ایران به سوئد مهاجرت کرده و بعد از مدتی در دانشگاه و موسسه تحقیقاتی «کارولینسکا» به عنوان دانشیار و محقق مشغول به کار شده و در حرفه خود به شهرت زیادی دست یافته و درآمد سالانه بالایی را برای خودش به دست آورده است.

این مرد ظاهرا زندگی آرام و معمولی داشت تا اینکه چندی قبل به علت بروز پاره‌ای اختلافات خانوادگی از همسرش جدا شد و فرزندان وی نیز نزد مادرشان رفتند. مرد ایرانی دو هفته بعد از طلاق، ازدواج دوم خود را به ثبت رساند. او این بار نیز با زنی ایرانی که 20 سال از خودش کوچک‌تر بود ازدواج کرد.

زندگی مشترک این دو خیلی زود به آشوب و دعوا کشیده شد تا اینکه در روز حادثه آن اتفاق رخ داد. متهم 52 ساله وقتی تحت بازجویی قرار گرفت به جرمش اقرار کرد و گفت: «همسرم به من خیانت می‌کرد و به همین دلیل این کار را انجام دادم. بعد از ازدواج با او فهمیدم وی با مردی دیگر نیز رابطه دارد. بارها بر سر این موضوع با هم دعوا کردیم اما مشکل ما غیرقابل حل بود برای همین تصمیم گرفتم او را مجازات کنم و انتقام خودم را بگیرم. روز حادثه بعد از جر و بحث بر سر موضوع خیانت با چاقو به وی حمله کردم و لب‌هایش را بریدم و خوردم. این کار را طوری انجام دادم که او دیگر نتواند با بخیه و کارهایی مثل آن خودش را درمان کند

متهم در اعترافاتش گفت: «من از این کار پشیمان نیستم چون فکر می‌کنم زنم باید به دلیل خیانتی که کرده بود مجازات می‌شد.»

اعترافات مرد ایرانی که در کمال خونسردی انجام شد این شائبه را به وجود آورد که شاید وی به بیماری روانی مبتلا باشد به همین سبب او به بیمارستان روانی «هودینگه» واقع در جنوب استکهلم منتقل شد تا تحت آزمایش قرار بگیرد. متهم اکنون در حالی در این مرکز درمانی بستری است که همسرش نیز در بیمارستانی دیگر تحت درمان قرار دارد اما پلیس و مسوولان قضایی نام بیمارستان را مخفی نگه داشته‌اند تا آسیبی به زن ایرانی وارد نشود. در همین حال بازجویی‌ها از متهم محرمانه و پشت درهای بسته انجام خواهد شد.

منبع: انتخاب


آیا این عدالت است؟

ارائه دکترا به یکی از بستگان درجه یک احمدی‌نژاد بعد از چهار ترم مشروطی

مشاور سابق رئیس‌جمهور گفت: متأسفانه برداشتی که احمدی نژاد از عدالت دارد عین همان برداشت‌های انحرافی است که از ولایت، دین و مرجعیت دارند؛ از این رو چون رهبری فرمودند باید مدارا شود ما فعلاً بنای جواب دادن نداریم.

حجت‌الاسلام علی ثمری رئیس ستاد قرارگاه راهبری عمار و دبیر سابق هیئت عالی گزینش کل کشور درباره یادداشت اخیر رئیس‌جمهور که در وبلاگ‌‌شخصی وی مبنی بر اینکه علت جدایی دوستان سابق عدالت بوده است، اظهار داشت: باید فرصتی فراهم شود تا نمونه‌‌هایی از این عدالت‌خواهی و عدالت‌طلبی را که احمدی​نژاد از آن تعریف کرده و دم می‌زند تشریح شود تا مردم خود قضاوت کنند این‌ مسائلی که احمدی‌نژاد مطرح می‌کنند عدالت است یا خیر؟

مشاور سابق رئیس‌جمهور با بیان اینکه اگر عدالت به درستی رعایت می‌شد زمینه تاراج 3000 میلیارد ملت برای افراد سودجو فراهم نمی‌شد گفت: فضا فضای آلوده‌ای است که برخی‌ها موفق می‌شوند به این شکل بیایند و به جیب ملت دست‌برد بزنند.

وی تصریح کرد: آیا این عدالت است دانشجویی که از وابستگان درجه یک احمدی‌نژاد است 4 ترم مشروط شود و بعد از آن با معدل پایین و با 100 واحد درسی باقی‌مانده؛ وی را از یک دانشگاه سطح پایین به یک دانشگاه سطح عالی منتقل کنند و در آنجا نیز با زدو بندهای اداری به وی دکترا دهند آیا این عدالت است؟

منبع: انتخاب

نیایش

بار الها! نورایمان را در درونمان بیفروز و بر اعمال نیک و کردار شایسته توفیقمان ده، تا بدان ایمان، هدایت یابیم و بدان عمل نیک کنیم و از نعمت و رحمت تو بهره مند شویم. خدایا! تو منزّهی و حمد و سپاس تنها از آنِ توست.

خدایا! آن دم که سختی ها و رنج ها ما را در برگیرد و اندوه بر ما چیره شود و گرفتاری و شدت در بندمان سازد، دست به دعا برمی داریم و تو را می خوانیم.

خدایا!

تنها تو را مشکل گشا می دانیم و تنها از تو یاری می خواهیم. به درگاهت دست نیاز بلند می کنیم و بارها به اصرار، تو را می خوانیم تاگره از کارمان بگشایی، اندوهمان را بزدایی و از بند سختی ها رهایمان سازی.

خدایا، بارالها! در پس این گره گشایی و اندوه زدایی ات نیز رهایمان مکن. مخواه که چون از درد رها شدیم، از یادت غافل شویم و چون از بند سختی رهیدیم، دست از درگاه تو نیز برداریم. ای مهربان! یادت را همیشه در دلمان زنده، و دست حاجتمان را تنها به درگاه خود گشوده دار.

آمین یا رب العالمین

فرستاده فرزاد میرزایی

علی علیه سلام و بر خورد با مقامات متهم

این روزها ، اسامی تعدادی از مقامات ارشد دولتی که اسم و رسم شان نیز بر همه آشکار است ، به عنوان متهمان چند پرونده کلان اقتصادی بر سر زبان هاست و در دادگاه های برگزار شده اخیر نیز مدام از آنان نام برده می شود. مقامات قضایی هم در اعلام صریح این خبر که برخی دولتمردان متهم به فساد مالی اند، ابایی ندارند و تأکید دارند که بر خلاف نظر بعضی ها که برخی افراد را خط قرمز می دانند، هیچ خط قرمزی جز قانون را به رسمیت نمی شناسند.

از آنجا که نظام جمهوری اسلامی ، عدالت مورد نظر خود را منطبق با آموزه های علی علیه السلام تعریف کرده است ، انتظار می رود شعار عدالتگرایی و برابری افراد در برابر قانون با سیره امیرالمومنین سنجیده شود.

یکی از موارد قابل تامل در سیره حکومتی امیر مومنان علی (ع) برخورد ایشان با کارگزاران متخلف است. زیرا همان گونه که رسول خدا(ص) در باره اش فرموده اند: او در اجراى حکم خدا سخت گیر است و اهل مسامحه و سازش نیست. در اینجا به چند نمونه از برخورد قاطع  امام (ع) می پردازیم:

در عهدنامه مالک اشتر نسبت به کارگزاران خائن چنین دستور می دهند:«...اگر یکی از آنان دست به خیانت زد و گزارش بازرسان تو هم آن خیانت را تأیید کردند، به همین مقدار گواهی قناعت کرده، او را با تازیانه کیفر کن، و آنچه را که از اموال در اختیار دارد از او باز پس گیر، سپس او را خوار دار و خیانت کار بشمار و قلاده بدنامی به گردنش بیفکن.»

هنگامى که امیر مومنان علی علیه السلام از خیانت ابن هَرمَه(مأمور بازار اهواز) اطلاع پیدا کرد، به رفاعه(حاکم اهواز) نوشت: وقتى که نامه ام به دستت رسید، فورا ابن هرمه را از مسئولیت بازار عزل کن ، به خاطر حقوق مردم ، او را زندانى کن و همه را از این کار با خبر نما تا اگر شکایتى دارند، بگویند. این حکم را به همه کارمندان زیر دستت ، گزارش کن تا نظر مرا بدانند. در این کار، نسبت به ابن هرمه نباید غفلت و کوتاه شود و الاّ نزد خدا هلاک خواهى شد و من هم به بدترین وجه تو را از کار برکنار مى کنم ، و تو را به خدا پناه مى دهم از این که در این کار، کوتاهى کنى .

اى رفاعه ! روزهاى جمعه ، او را از زندان خارج کن و سى و پنج تازیانه بر او بزن و او را در بازار بگردان ، پس اگر کسى از او شکایتى با شاهد آورد، او و شاهدش را قسم بده ، آن وقت ، حق او را از مال ابن هرمه بپرداز، سپس دست بسته و با خوارى او را به زندان برگردان و برپایش زنجیر بزن ، فقط هنگام نماز زنجیر را از پایش در آور و اگر براى او خوردنى و نوشیدنى و یا پوشیدنى آوردند، مانع نشو و به کسى هم اجازه که بر او داخل شود و راه مخاصمه و طریق نجات را به او بیاموزد و اگر به تو گزارش رسید که کسى در زندان چیزى به او یاد داده که مسلمانى از آن ضرر مى بیند آن کس را مى زنى و زندانى مى کنى تا توبه کند و از عمل خود پشیمان شود.

اى رفاعه ! همه زندانیان را براى تفریح به حیاط زندان بیاور غیر از ابن هرمه را، مگر آن که براى جانش ، بیمناک باشى که در این صورت او را با زندانیان دیگر به صحن زندان مى آورى ، اگر قدرت بدنى دارد هر سى روز، سى و پنج شلاّق بر بدنش مى زنى و قضیه را براى من بنویس و نام جانشین او را هم گزارش کن و حقوقش را قطع کن.

همان طور که ملاحظه می شود ، علی علیه السلام ، بر خلاف زندانیان دیگر که افرادی عادی بوده اند ، بر کارگزار متخلف خود محدودیت هایی جدی حتی در زندان اعمال می کند زیرا وقتی مسوولان نظام به حقوق مردم تعدی می کنند ، تنها یک مجرم معمولی نیستند بلکه علیه کلیت جامعه مرتکب جنایت شده اند و باید به گونه ای مجازات شوند که دیگر مسوولان جرأت خیانت و اختلاس و سوء استفاده نداشته باشند.

در موردی دیگر یکى از فرمانداران اموالی از بیت المال را نزد خود گرفته بود، خبر که به امام رسید ، حضرت فوراً نامه ای تهدید امیز به وی نوشتند: از خدا بترس ، و اموال این مردم را به سویشان بازگردان، که اگر چنین نکنى و خداوند مرا بر تو چیره سازد، با تو کارى خواهم کرد که نزد خداوند عذر خواهم داشت، و با شمشیرم که هر کس را با آن زدم در آتش شد، گردنت را بزنم . به خدا سوگند، اگر کارى را که تو کردى حسن و حسین کرده بودند، از من نرمشى نمى دیدند، و به مرادى نمى رسیدند، تا آن که حق را از آنان بازگیرم، و باطلى را که از ستم آن دو پدید آمده، نابود سازم .

حضرت علی ، نه تنها به سوء استفاده مالی مسوولان نظام بسیار حساس بودند ، حواسشان به کاهلی انان در خدمت به مردم هم بود. به عنوان مثال منذر بن جارود فرماندار اصطخر به جای انجام وظیفه به تفریح خوشگذرانی می پرداخت.امام(ع) پس از اطلاع از تخلف وی این گونه نوشت: ... به من خبر رسیده که تو بیشتر اوقات، کار خود را رها کرده ،به شکار و سگ بازى می پردازی و برای تفریح و گردش بیرون می روى. سوگند مى‏خورم که اگر این گزارش حقیقت داشته باشد تو را به سبب این خلافها سخت مجازات می کنم، و ابله ترین فرد قومت بر تو برتری دارد ؛ پس به محض اینکه نامه‏ ام راخواندی،به سوی من شتاب کن والسلام.

امام بر آن بود که کارگزار نظام اسلامی باید در همه شوون ، الگو باشد و اگر کسی در نظام اسلامی خواهان پست حکومتی است ، حتی در زندگی شخصی اش نیز باید ارزش ها را رعایت کند .

قعقاع بن شور فرماندار شهر کسکر از سوی دولت علوی(ع) بود .او علاوه بر تخلفاتی که داشت ، با زنی ازدواج کرد که مهریه اش را بر خلاف سنت نبوی (ص) صدهزار درهم قرار داد -که چنین مبلغی گزاف از سوی کارگزار دولتی بسیار شگفت آور بود و حیرت و ناراحتی مردمان را به دنبال داشت- قعقاع  پس از آنکه فهمید که حضرت(ع) از کارهای خلافش آگاه شده و مورد بازخواست قرار خواهد گرفت، به سوی شام گریخت.

تجملگرایی مقامات نظام نیز از مسائلی بود حضرت علی بدان حساس بودند. پس از آنکه عثمان بن‏ حنیف فرماندار بصره از ارزشها فاصله گرفته و به اشراف و سفره رنگینشان روی آورده بود و از طبقات محروم دور ماند  امام(ع) نامه توبیخ آمیز به وی می نویسد تاعبرت همه قرارگیرد: اى پسر حُنیف ، به من گزارش دادند که مردى از سرمایه داران بصره ، تو را به مهمانى خویش ‍ فراخواند و تو به سرعت به سوىش شتافتى ، خوردنی هاى رنگارنگ براى تو آوردند، و کاسه هاى پر از غذا پى در پى جلوى تو مى نهادند، گمان نمى کردم مهمانى مردمى را بپذیرى که نیازمندانشان باستم محروم شده ، و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شده اند، اندیشه کن در کجایى؟و بر سر کدام سفره مى خورى؟

این تذکر حضرت علی(ع) ناظر به این نکته بود که صاحبان ثروت و موقعیت ، با نزدیک شدن به مقامات دولتی و مهمانی دادن و دوستی با آنان ، عمدتاً به فکر ایجاد کانال هایی برای بهره مندی های خاص هستند و مسوولان باید حواس شان به این امرو باشد.

حضرت همچنین بعد از این که گزارش هایی مبنی بر سوء استفاده یکی از کارگزاران نظام را دریافت کرد ، فوراً از او خواست صورت حساب کارهایش را دقیقاً گزارش کند تا رسیدگی شود: " از تو به من خبر رسیده است که اگر چنان کرده باشی، پرور دگار خود را به خشم آورده و امام خود را نافرمانی و در امانت خود خیانت کرده ای . به من خبر رسیده که کشت زمین ها را برداشته و آنچه را می توانستی گرفته و آن چه در اختیار داشتی به خیانت خورده ای . پس هر چه زودترحساب اموال را برای من بفرست و بدان که حسابرسی خداوند ازحسابرسی مردم سخت تر است. "

امیر مومنان (ع) طی نامه ای به یکی از کار گزارن خود به نام مصقلة بن هبیره شیبانی که بیت المال را بین بستگان خود تقسیم کرده بود،وی را یه شدت مورد نکوهش قرار داد: گزارشى از تو به من دادند که اگر چنان کرده باشى ، خداى خود را به خشم آوردى ، و امام خویش را نافرمانى کردى ، خبر رسید که تو غنیمت مسلمانان را که نیزه ها و اسبهاشان گرد آورده ، و با ریخته شدن خونهایشان به دست آمده ، به اَعرابى که خویشاوندان تواند، و تو را برگزیدند، مى بخشى!به خدایى که دانه را شکافت ، و پدیده ها را آفرید، اگر این گزارش درست باشد، در نزد من خوار شده ، و منزلت تو سبک گردیده است ، پس حق پروردگارت را سبک مشمار، و دنیاى خود را با نابودى دین آباد نکن ، که زیانکارترین انسانى ، آگاه باش ، حق مسلمانانى که نزد من یا پیش تو هستند در تقسیم بیت المال مساوى است ، همه باید به نزد من آیند و سهم خود را از من گیرند.

همچنین امیر مومنان علی(ع) از تخلفات قضات هم نمی گذشتند. پس از اینکه شریح قاضی  قضاوتی کرده بود و حضرت(ع) آن را درست نمى دانست، فرمود: به خدا سوگند تو را دو ماه به شهر بانقیا تبعید مى کنم تا میان یهودیان قضاوت کنى.

در این میان ، افراد سرشناس متخلفی هم بودند که آوازه نامشان باعث نمی شد علی علیه السلام آنان را مصون از تعقیب بدانند. به عنوان مثال نجاشی شاعر،که دارای موقیعت اجتماعی و فرهنگی رفیعی بود و اشعار و قصایدش در تقویت روحیه سپاه امیرمؤمنان(ع) در نبرد صفین بسیار موثر بود. او درماه مبارک رمضان مرتکب شرب خمر شده بود و حضرت بر او اجرای حکم کرد و از سرزنش دیگران باکی نداشت. سرانجام وی به سبب قتل عمد از ترس عدالت علی(ع) به معاویه پیوست.

همه این ها نشان می دهد که حضرت علی (ع) معتقد بودند ناهنجاریهای برخی از کارگزاران سبب می شود مردم نسبت به دولتمردان و حاکمان بدبین شده، و اعتمادشان را به آنان از دست بدهند و مسلم است که بی اعتمادی مردم نسبت عنوان عنصر تهدیدکننده حکومت به شمار می آید.
حضرت علی علیه السلام ، هرگز در صدد لاپوشانی و کتمان جرم ها و تخلفات مسوولان نظام نبودند و هیچگاه بر این باور نشدند که اگر جرم مسوولی عیان و اثبات شود و مجازات گردد ، مردم بدبین می شوند و آب به آسیاب دشمن می ریزد؛ بلکه برعکس دوام و قوام حکومت و جامعه را در اجرای شدید عدالت و مجازات مسوولان گناهکار می دانستند.

کته قابل توجه این که یکى از ویژگیهاى حکومت جهانى امام زمان(ع) که در روایت بدان اشاره شده،برخورد شدید با متخلفان حکومتی است.
در سیره حکومتی علی علیه السلام ، تخلفات مدیران و کارگزاران هر نظام ، از آفات آن به حساب می آید که همانند یک دمل چرکین از درون، حکومت را به تباهی و سقوط می کشاند که باید آن را سریعا جراحی کرد و از بین برد تا جامعه و حکومت بتوانند به سلامت ادامه حیات دهند و پیشرفت کنند.

اگر امروز تاریخ از برخورد علی علیه السلام با کارگزاران نظام خود به عنوان مصادیق عدالت گستری و پاسداری از حقوق مردم به نیکی یاد می کند ، جمهوری اسلامی نیز برای نیکنامی تاریخی ، چاره ای جز پیمودن راه علی (ع) ندارد و برخورد شدید و بی تعارف با مسوولان مجرم یکی از مولفه های سنجش میزان قرابت جمهوری اسلامی با حکومت امیرالمومنین (ع) است ؛ این یک آزمون تاریخی و قضاوت ساز است. 

محمدعلی فرخی

منبع: انتخاب

شرحی بر دعای ماه رجب

بسم الله الرحمن الرحیم
اگر مومنی را دوست دارید ، اورا از آمدن رجب با خبر کنید

امام باقر علیه السلام

در این ماه
 «یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ » یعنی وقتی به ماه رجب می‌رسی، شما از لحظه شروع ماه رجب دیگه توقع‌ات از خداوند تبارک و تعالی فقط و فقط خیر است .

«وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ » و ایمن هم به شما می‌ده.

چند نکته در اینجا داریم:

1- چه کسانی در این ماه امیدوار باشند؟

2- «و امن سخطه» یعنی چی؟ یعنی در این ماه خداوند تبارک و تعالی بساط سخط – بساط عصبانی شدن - رو کلاً تعطیل می‌کند.

چه قدر فرصت عجیبی است. بعضی وقتها بعضی فرصت‌هایی که در ماه رجب هست، من دقت کردم در خیلی از شب‌های مهم سال هم نیست.

«یا مَنْ یُعْطِى الْکَثیرَ بِالْقَلیلِ ». خداوند تبارک و تعالی همیشه این طوریه یعنی شما کاه که می‌برید، کوه بجایش می‌دهد. این خدا خدایست که وقتی خیلی کم می‌بری، خیلی زیاد عکس العمل نشون می‌ده. تا جایی که بعضی وقت‌ها احساس می‌کنیم که با منه!!

«یا مَنْ یُعْطى مَنْ سَئَلَهُ » در این ماه خداوند تبارک و تعالی هر کس که صداش بزنه را جواب می‌ده.

«یا مَنْ یُعْطى مَنْ لَمْ یَسْئَلْهُ » اگه یه وقتی شما توی ماه رجب بدونی ماه رجبه، بدونی با ماه‌های دیگه فرق می‌کنه، اما یادت بره دعا کنی، خداوند تبارک و تعالی یه چیزی توی ماه بهت می‌ده.

«و من لم یعرفه» دامنه رو باز می‌کنه؛ حتی کسانی که خدا را نمی‌شناسند، در ماه رجب یه بهره‌ای می‌برند.

پس سه طبقه شد:

1- «مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ » کسانی که خدا را نمی‌شناسند، اینها طبقه‌ای هستند که از رحمت عمومی ماه رجب بهره می‌بردند.

2- «مَنْ لَمْ یَسْئَلْهُ » کسانی که از طبقه خصوصی ماه رجب هم بهره می‌بردند. می‌دونه ماه رجبه ولی حواسش نبوده و صدا نزده .

3- «مَنْ سَئَلَهُ » خاص الخاص هستند. کسانی هستند که چون خدا رو در ماه رجب صدا می‌زنند، این صدا زدنشون باعث میشه خداوند بهشون خاص نگاه کنه . یکی از برترین صداهاش هم در این شعر اومده:

ماه رجب و ماه نزول برکات است پیوسته سرود رجبییون صلوات است

کلاس دعا کردن تو در ماه رجب نسبت به ماه‌های دیگه توفیر می‌کنه.

اگه یه وقتی شما توی ماه رجب بدونی ماه رجبه، بدونی با ماه‌های دیگه فرق می‌کنه اما یادت بره دعا کنی، خداوند تبارک و تعالی یه چیزی توی ماه بهت می‌ده

«اَعْطِنى بِمَسْئَلَتى اِیّاکَ »

حالا که خودت در دیزی رو باز گذاشتی و دستور العمل دادی که: ملائکه من در دیزی در ماه رجب باز، حیای گربه هم لازم نیست. یعنی رسماً خدا ابلاغ داده درهای دیزی‌ها در ماه رجب باز، گربه‌های بی حیا هم ممنوع الورود نیستند، تشریف بیارند هر چی دوست دارند بخورند!!

حالا چی می‌خوای بنده من؟

«جَمیعَ خَیْرِ الدُّنْیا وَ جَمیعَ خَیْرِ الاْخِرَةِ » هر چه خوبی توی دنیاست و هر چی خوبی در آخرته در این ماه، من از تو می‌خوام .

شما بروید توی کل دعاهای ماه رمضان حتی دعای شب قدر بگردید، این جمله رو پیدا نمی‌کنید.

ماه رمضان خیلی خوبه، اما ماه رجب ماه زرنگ‌هاست. چون زرنگ‌ها کمترن، مشتری ماه رجب هم کمتره

بعد می‌یاد دو قبضه می‌کنه دعا رو . یعنی آخر پُررو بازی یه بنده است. که خیلی هم عالیه.

«وَاصْرِفْ عَنّى بِمَسْئَلَتى اِیّاکَ جَمیعَ شَرِّ الدُّنْیا وَ شَرِّ الاْخِرَةِ » من نبینم مشکلات دنیا و آخرت. «صرف» یعنی روی برگرداندن. من روم برگردونده باشه، هیچ کدام از مشکلات دنیا و آخرت رو نبینم. چرا؟ «تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً » خودت گفتی این ماه، ماه منت گذاشتن، نرم گرفتن، آروم بودن، چشم پوشی کردن، گذشتن، بخشیدن خروار به دینار، بخشیدن کوه به کاه. به این دلیل این جوری شده.

 

«فَاِنَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ ما اَعْطَیْتَ وَ زِدْنى مِنْ فَضْلِکَ یا کَریمُ » برای این که از در خانه تو اگر همه چی رو بهم بدی، سر سوزنی کم نمی‌شه.

ما بنده‌ها اگه در خونه کریم‌ترین کریمان بریم، اگر فقط یک ریال به ما کمک کنه؛ یک ریال از اموالش کم می‌شه. در خونه تو که می‌یایم، هیچی کم نمیشه.

برادرا و خواهرا : تو این ماه پُــررو بازی مطلق، با خیال راحت بیا بشین و بگو:

اومدم غرق در گناهم، هیچی نیاوردم، امیدم اینه که اولاً تمام گناهام رو پاک کنی، ثانیاً همه چی هم بهم بدی .

برید یه دعا پیدا کنید توی ماه رمضان، ماه شعبان، مفاتیحُ زیر و رو کنید ببینید یه جایی هست این گونه بنده اجازه داشته باشه با خدا صحبت کنه .

لذا خیلی قدر ماه رجب رو بدونید.

یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ ؛ اى که براى هر خیرى به او امید دارم.

وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ ؛ و از خشمش در هر شرى ایمنى جویم

یا مَنْ یُعْطِى الْکَثیرَ بِالْقَلیلِ ؛ اى که مى‌دهد (عطاى) بسیار در برابر (طاعت) اندک

یا مَنْ یُعْطى مَنْ سَئَلَهُ ؛ اى که عطا کنى به هر که از تو خواهد.

یا مَنْ یُعْطى مَنْ لَمْ یَسْئَلْهُ ؛ اى که عطا کنى به کسى که از تو نخواهد.

وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ ؛ و نه تو را بشناسد

تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً ؛ از روى نعمت بخشى و مهرورزى

اَعْطِنى بِمَسْئَلَتى اِیّاکَ ؛ عطا کن به من به خاطر درخواستى که از تو کردم

جَمیعَ خَیْرِ الدُّنْیا وَ جَمیعَ خَیْرِ الاْخِرَةِ ؛ همه خوبى دنیا و همه خوبى و خیر آخرت را

وَاصْرِفْ عَنّى بِمَسْئَلَتى ؛ و بگردان از من به خاطر همان درخواستى که از تو کردم

اِیّاکَ جَمیعَ شَرِّ الدُّنْیا وَ شَرِّ الاْخِرَةِ ؛ همه شر دنیا و شر آخرت را

فَاِنَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ ما اَعْطَیْتَ ؛ زیرا آنچه تو دهى چیزى کم ندارد(یا کم نیاید)

وَ زِدْنى مِنْ فَضْلِکَ یا کَریمُ ؛ و بیفزا بر من از فضلت اى بزرگوار

یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ ؛ اى صاحب جلالت و بزرگوارى

یا ذَاالنَّعْماَّءِ وَالْجُودِ ؛ اى صاحب نعمت و جود

یا ذَاالْمَنِّ وَالطَّوْلِ حَرِّمْ شَیْبَتى عَلَى النّارِ ؛ اى صاحب بخشش و عطا حرام کن محاسنم را بر آتش دوزخ

منبع: وبلاگ مهران گلی

از سنگر کمین تا میز مذاکره

پریروز سوم خرداد بود. همان روزی که خرمشهر را خدا آزاد کرد. همیشه از دستمالی شدن مناسبت ها متنفر بوده ام. مناسبت ها وقتی در پروسه کلیشه ای و سازمانی تبلیغات می افتند، شهید می شوند. چند سالی است که احساس می کنم این روز خوب خدا هم یک جورهایی دارد در این دام می افتد. قصدم از نوشتن این چند خط اینها نبود که این خودش مجالی و فضایی دیگر می طلبد.

اما چهارشنبه روز دیگری هم بود. تیم مذاکره کننده هسته ای کشورمان در بغداد دور دوم مذاکرات با کشورهای موسوم به 1+5 را هم آغاز کرد. جلیلی در دوران جنگ رزمنده لشگر 5 نصر بود؛ رزمنده ای از خطه خراسان و از سربازان آقا امام رضا علیه السلام که یک پایش را هم در جبهه جا گذاشت.

روزگاری نه چندان دور، صدام با حمایت سیاسی، مالی و تجهیزاتی بیش از 40 کشور به خاک این سرزمین یورش آورد. آن روزها اوضاع سخت تر از این حرفها بود. شهرها زیر موشک بود، نفت کش ها را می زدند، از وارد شدن حتی سیم خاردار به کشور جلوگیری می کردند، موشک و تانک و... بماند!

صدام گفته بود جواب سوالات خبرنگاران را یک هفته دیگر در تهران خواهد داد. دو دو تا که می کردی، می دیدی بیراه هم نگفته بود، فقط یک چیز را محاسبه نکرده بود؛ ایمان و اراده کارگر و کارمند و بقال و کشاورز و روحانی و دکتر و مهندس این مملکت را.

30 سال بعد از فتح خرمشهر یکی از همان رزمنده ها رفته است بغداد و با غربی ها بر سر حقوق ملت دست به یقه شده است. بله! دست به یقه! گول لبخند های جلو دوربین را نخورید. حفظ و گرفتن حق ایران از غرب، دست کمی از درگیری با گارد ریاست جمهوری صدام و جنگ تن به تن در شلمچه ندارد.

آری برادر! آن روزها در خرمشهر جنگ تن با تانک بود برای حفظ خیابانی، کوچه ای، خانه ای... و شعارمان این بود؛ کربلا کربلا ما داریم می آییم... و امروز رزمنده جانباز ما در بغداد جلوی غرب سینه سپر کرده است. اگر دلت با خدا باشد، تنگی و تاریکی سنگر کمین و زرق و برق میز مذاکره با نمایندگان کشورهای فراصنعتی، فرقی با هم نمی کنند. هر دو محل آزمایش و صبر و استقامت و البته هوشیاری است.

ما که هرگز به دنبال اشغال عراق نبوده ایم. ما آن روزها هم عراقی آزاد می خواستیم. عراقی که شیعه و سنی در کنار هم برادرانه زندگی کنند و عزاداری برای سرور و سالار شهیدان در آن جرم نباشد. عراقی که برادر ما باشد. امروز، عراق آزاد و برادر و میزبان ماست و کدام پیروزی از این بالاتر؟ گنج جنگ را پایانی نیست و هر چه زمان بیشتر می گذرد، برکات آن نمایان تر می شود.


باش تا صبح دولتت بدمد

کین هنوز از نتایج سحر است

 

منبع: جانباز نیوز