یــادهـــــا و خــاطـــــــــــــــره هـــــا

یــادهـــــا و خــاطـــــــــــــــره هـــــا

رســول خــدا (ص) : مــــردم در خــواب انـد وقتــى کـه می میــرنــد, بیـــدار مـیشــونــد
یــادهـــــا و خــاطـــــــــــــــره هـــــا

یــادهـــــا و خــاطـــــــــــــــره هـــــا

رســول خــدا (ص) : مــــردم در خــواب انـد وقتــى کـه می میــرنــد, بیـــدار مـیشــونــد

امروز عجب روزی بود

امروز نهم اردیبهشت سال 1394 صبح برای تحویل یک پزونده به سازمان آموزش و پرورش به خرم آباد رفتم، وقتی از سازمان بیرون آمدم، یک اعلامیه بر روی نرده های سازمان توجهم جلب کرد. خوب که نگاه کردم دیدم اعلامیه مراسم سالگرد یکی از بهترین معلمان بنده بود. بله این اعلامیه سالگرد مربوط به مرحوم ملک محمد دوستی. مردی که یک عمر به آموزش و پرورش و فرهنگ این شهر خدمت کرد. مردی که آبرومند بود، آبرومند زیست و آبرومند این دنیا را ترک کرد. معلم ریاضی بنده بود در دبیرستان، خدایش بیامرزد.
عصر همین روز نهم وقتی از کنار آموزش و پرورش گذشتم، به مدرسه راهنمایی زینب الزهرا رسیدم. وای خدای من روی دیوار
اعلامیه خاکسپاری یکی از بهترین همکلاسی های دوران ابتدایی ام را دیدم. کسی که سال اول که به دبستان رفتم، با او به مدرسه رفتم و تا سال ششم ابتدایی همکلاس هم بودیم. او مرحوم افلاطون زرین قلم بود. افلاطون در اخلاق، در درس و در ادب نمونه بود. در طول دوران عمرم نشنیده ام که کسی کوچکترین گله ای از این مرد بزرگ داشته باشد. نشنیده ام و ندیده ام از او جز به نیکی یاد کرده باشند.

نظرات 1 + ارسال نظر
محمد دوستی 9 خرداد 1394 ساعت 03:54 ب.ظ

باعرض سلام و تشکر از شما دوست عزیز
بنده پسر اقای دوستی هستم،اتفاقی وبلاگتونو دیدم،فقط خواستم تشکر کنم از محبتتون،موفق و سربلند باشید

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد