یــادهـــــا و خــاطـــــــــــــــره هـــــا

یــادهـــــا و خــاطـــــــــــــــره هـــــا

رســول خــدا (ص) : مــــردم در خــواب انـد وقتــى کـه می میــرنــد, بیـــدار مـیشــونــد
یــادهـــــا و خــاطـــــــــــــــره هـــــا

یــادهـــــا و خــاطـــــــــــــــره هـــــا

رســول خــدا (ص) : مــــردم در خــواب انـد وقتــى کـه می میــرنــد, بیـــدار مـیشــونــد

کودکان غزه

نمونه ای از جنایت یهودیان

عکس از انتخاب

این خانه واژه های نسوز دارد

بازار سیاست مانند هر بازار دیگری تابع عرضه و تقاضاست. کالاهای دارای کیفیت ، مشتری را به خود جلب می کنند و کالاهای تقلبی هرچه هم بزک شده باشند پس از مدت کوتاهی از سوی جامعه دفع می شوند ، لذا کیفیت شرط ماندگاری در بازار است . برای دستیابی به تولیدی مطلوب هم باید نقد ها را پذیرفت ، سیاستها و عملکردها را به چالش کشید و با کمترین خطا تولید را بهینه کرد.



حال اینکه در این بازار با رشد بی رویه کالای بی کیفیت ذائقه همه  به استفاده از آن سوق پیدا کند هم از آفت هایی است که اگر در جامعه ریشه دواند برای رفع آن حتی به اجبار هم ، مخاطراتی عظیم ایجاد خواهد شد

سیاست، هم خروجی خوب دارد و هم بد. عدل و پایمردی، حقوق شهروندی، قانون مداری، پذیرش کثرت گرایی، صلح طلبی، صداقت، انصاف، اخلاق، شفافیت، صراحت و نقد، مواد اولیه آن هستند که در صورت استفاده صحیح عقلانیت و فضیلت بر دستانِ موسای عشق قرار می گیرد و هر عملی انجام می شود توأمان با آگاهی و رضایت خواهد بود و در نقطه مقابل نیز فرعونِ تکبر، کج راهه ای در میدان خشونت می گشاید و کاسبان زر و زور در مقابل ایمان قرار می گیرند و نامحرمان و نااهلان نقد آشنا می کنند و شتابان بسوی فساد گام بر می دارند و از هم سبقت می گیرند و دیده ی عقل می پوشند و فریفته اسباب دنیا می شوند .

مال و ملک و جاه به خود مشغولشان می کند. آنان که دیده ی عقل می پوشند و فریفته ی اسباب دنیا می شوند، سرمایه ی تقوی از دست می دهند و در اعراض حقیقت،از دروغ قرب می طلبند و حاصل عملشان، وعده می شود و فریب. خودشان هم فریب سایه بلندشان را می خورند که علت آن غروب آفتاب اندیشه و خرد است و وجود اقلیت خائن و اکثریت جاهل که طوفان عتاب و خطاب به جای آنکه بر ستم ایام و تحکم خودخواهانه خود نثار کنند، بسوی نصیحت گران بی غرض می برند و در میان زیرکی ها و تزویر و هزار جامه تقوی، دام مکر بر فلک حقه باز می گسترانند، غافل از آنکه:

" نقد صوفی نه همه صافی بی‌غش باشد / ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد"

در زمانه ما بسیارند از آنانکه برای ترقی از تخاصم بهره می برند و وحدت را نشان اضمحلال خود می بینند. جاه طلبند و همین جاه طلبی موجب می گردد نخست یک حاشیه امن برای خود ایجاد کنند و سپس به فکر حمله به رقیب بیفتند. اینان تصور می کنند که برای بدون ترس زیستن باید همنوعانشان را آزار دهند، گویی که نمی توانند بزیند مگر آنکه دیگران از آنها در امان نباشند.

چرایی بروز این رفتار را هم می توان اینگونه بیان کرد: آدمی تمایلی ناخودآگاه به ظلم دارد، به ستم بر نامستحق و تضییع حقوق. هرگاه چنین توهمی پیدا کند، به پرستش متخیلات روی می آورد و می شود "الکافرون هم الظالمون ". این متخیلات، مال است، جاه است، توهم است  که در نهایت به ذبح اخلاق منتهی می شود

لذا سیاست تحمیلی خروجی  مطلوب ندارد. نمی توان بنا به میل و بسته به موقعیت برای سوار یا پیاده‌شدن بر قطار سیاست اخلاق را در سیاست متوقف ساخت. باید وارد قلمرو قانون شد. تنها قانون است که به مثابه یک تابو خود را بر جامعه تحمیل میکند و از انسان‌ها می‌خواهد که به نام او و با زبان او سخن بگویند و رفتار کنند.  بنابراین با اراده و خواسته گروهی خاص گره نخورده و لذا با وجو آن امکان تحمیل عقاید موج سواران سیاست پیشه به جامعه وجود ندارد

متاسفانه وجود افرادی از این دست که قانون را بازیچه ای در دست برای دستیابی به منافع گروهشان می بینند و هرگاه که منافعشان را تامین می کردد بر مدار آن واقع می شوند و هرگاه منفعشان را به مخاطره می افکند آن را طراحی بیگانه برای لطمه زدن به کشور تعبیر می کنند ، نوعی خشونت گفتمانی در جامعه پدید آورده . خشونتی که به لمپنیسم نزدیک شده و دروغ در آن مؤثر و مثمر و راستی مهجور و مردود شده است

امام علی (ع) می فرماید«الکذاب و المیت سواء فان فضیلة الحى على المیت الثقة به، فاذا لم یوثق بکلامه فقد بطلت حیاته»: دروغ گو ومرده یکسان اند، زیرا برترى انسان زنده بر مرده همان اعتماد به او است، هنگامى که به گفتار او اعتمادى نباشد زنده بودن او بى اثر است

حقیقت وسعتی است که گمشده ای ندارد و در مقابل دروغ تنگ نایی است که دو نفر هم در آن نمی گنجند و برای فرار از آن به هر کلام مالایعنی دست می یازند. یکی به ریش مردم می پردازد و دیگری آرزوی تعمیق تحریم ها می کند ، دولتی را به حذف اسلام متهم می کنند و دولتی را به هضم آن ، از هر فرصتی برای تفرقه افکنی بهره می برند ، حال آنکه رهبری معظم و امام (ره) رمز پیروزی جامعه را وحدت کلمه دانسته اند . غبار آلود کردن فضا و ایجاد تنش های حاشیه ای چه دردی از جامعه دوا می کند ؟ مشکل امروز جامعه فقر و بیکاری و سیاست های نادرست اقتصادی و عدم تن دادن برخی به قراردادهای اجتماعی است.

چنین چشمه ی تیره شده که چشم ها را میفریبد و آن را عمیق مینمایاند حاصل اقدامات ناصحیح این افراد است . همین ها موجب وهن نظام شده اند. سیاست "حذف" و"تخریبی "هم که پیش گرفته اند دیرپای نخواهد بود و یک روز نیز در پای مجریانش خواهد پیچید و چه بسا آسان تر که بی گمان افرادی این چنین بی بصیرت چندان چیره و زبرنیستند، چندان که با تلنگری از فرازی که رفته اند، فروخواهند غلتید

آنچه امروز بدان نیازمندیم رویگردانی از این روش ها و انگاره های متعلق به اجتماع قبیله ای و بدوی، است و حرکت به سمت  رشد و بلوغ سیاسی و تحقق همان آرمان های امام (ره) و رهبری معظم  ، که این گروه ها در گفتار بدان مدعی اند ولی در عمل بدان پشت پا می زنند.

و آنچه امروز جامعه ما بیش از پیش در جستجوی آن است "عدالت " است، در کلام، در رفتارودر اندیشه برای رسیدن به آزادی، منطق و قانون .

فریدون فرخ فرشته نبود

ز مشک و ز عنبر سرشته نبود

به داد و دهش یافت آن نیکویی 

تو داد و دهش کن، فریدون تویی

بنابراین می بایست چنانکه رهبری معظم فرموده اند:"تلاش کنیم عدالت به گفتمانی زنده و همیشه حاضر در صحنه‌های مختلف کشور تبدیل شود و در میان نخبگان- مسئولان- مردم و بخصوص نسل جوان همواره به عنوان یک مسئله اصلی مطرح باش.  " 

تردید نداشته باشیم که فضای توهین و افترا، خروجی نخواهد داشت مگر سقوط نادیدنی جریانهای انحرافی که متاسفانه هزینه هایی بسیار بر دوش کشور وارد ساخته اند و بسیاری را از سرمنزل هدایت به تیه ضلالت رهنمون شده اند ؛ یقولون بافواههم مالیس فی قلوبهم.

خلق مست آرزواند و هوا / زان پذیرااند دستان تو را 

هرکه خود را از هوا خو باز کرد / چشم خود را آشنای راز کرد 

بدخواهان بدانند، این خانه واژه های نسوز دارد! هر چه بگویند، هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. ایران و اسلام پاینده و استوار ماندنی اند و  بالاخره مهربانی بر بام این خانه می نشیند. تحلیل های خودخواهانه آنها و سطحی نگری هیچ دری را بسته نگاه نمی دارد. هرچه برخلاف توصیه های صریح رهبری معظم مبنی بر "جذب حداکثری و دفع حداقلی"، به بزرگوارانی چون هاشمی توهین کنند، نمی توانند تاریخ را وارونه جلوه دهند، چرا که هنوز هم از سپرده ی آنها ارتزاق می کنند.

نخل بلند فرزندان ایران زمین، از شاخه های سوخته، چتری دوباره می رویاند که چنین افرادی را در زیر چتر خود جای می دهد. بدانند خمینی، خامنه ای، هاشمی، بهشتی، مطهری و بزرگانی چنین، واژه های نسوز خانه ایران هستند و همه زیر چتری مقاوم بنام ولایت

منافع جناحی و سیاسی نباید بر منافع ملی چیره شود، این روزها باید بیشتر هوشیار بود و بجای تنش های داخلی به دنبال پاسخی در خور به گزافه گویی کشورهای حاشیه خلیج فارس باشیم و تدبیر را در مواجهه با نظام بین الملل بر اساس سه اصل عزت، حکمت و مصلحت بکار ببندیم. آگاه باشیم که دود دعواهای جناحی خروجی ندارد جز خاوری و مدیرانی از این دست

و آخر دعوانا أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِین

* امیرحسام شهسواری

بیانیه جمعیت حکمت در مورد انتخابات

بار دیگر مردم شریف کوهدشت خواسته رهبر انقلاب را جانانه لبیک گفتند و با شور وشعف در انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی حضور پیدا کردند.حضوری که هر برگ رای آن به تعبیر رهبری معظم،یک سیلی به صورت استکبار بود.این حضور مسئولانه جای بسی تبریک وتهنیت دارد.

برای جناب آقای حاج الهیار ملکشاهی به عنوان منتخب مردم آرزوی سلامتی و توفیق در انجام مسئولیت خطیری که به عهده گرفته است را از درگاه خداوند تبارک و تعالی خواستاریم.  

 

 

جمعیت حکمت

90/12/22

متن سوال از رییس جمهور

1-چرا قانون تسهیلات ارزی برای متروی تهران و کلانشهرها و حمل و نقل عمومی سایر شهرها علیرغم نیاز مبرم این شهرها به روانسازی ترافیک خصوصا با آغاز هدفمندی یارانه‌ها، حامل‌های انرژی، ابلاغ و اجرا نشد.

2-طبق آمار اعلام شده از سوی برخی مسئولین اقتصادی نرخ رشد اقتصادی کشور در سال 89 حدود 4.5 درصد بوده و اگر نرخ اعلام شده از سوی صندوق بین‌المللی پول را بپذیریم، به حدود 3 درصد بوده است در حالی که طبق برنامه باید حداقل 8 درصد باشد؛ آیا این امر حاکی از ضعف مدیریت اقتصادی کشور نیست؛ همچنین با این نرخ رشد آیا ممکن است یک میلیون و 600 هزار شغل در کشور ایجاد شده باشد.

3- در اجرای قانون هدفمندسازی یارانه‌ها سهم بخش تولید صنعتی و کشاورزی تاکنون به درستی پرداخت نشده و باعث گران تمام شدن هزینه تولید کالا و محصول و آسیب دیدن بنگاه‌های اقتصادی شده است؛ چرا دولت مقید به اجرای قانون مجلس نیست.

4-مقاومت 11 روزه جنابعالی در مقابل حکم حکومتی رهبر انقلاب مبنی بر ابقای حجت‌آلاسلام مصلحی وزیر محترم اطلاعات چه توجیهی دارد.

5- این سخن جنابعالی که مجلس در راس امور نیست، چه هدفی را دنبال می‌کند.

6- وزیر ورزش و جوانان پس از 5 ماه از ابلاغ قانون تشکیل وزارت ورزش و جوانان با نامه‌ای غیرمعمول به مجلس معرفی شد. آیا این امر نوعی تلاش برای گریز از اجرای قانون نیست.

7- مبلغ هزار و 500 میلیارد تومان بودجه ارتقای شاخص‌های فرهنگی کشور در قانون بودجه سال 1389 چگونه هزینه شده است.

8- چه ضرورتی وجود داشت آقای منوچهر متکی وزیر سابق امور خارجه در زمان ماموریت خود به سنگال عزل شود، به طوری که علاوه بر تحقیر شخصیت ایشان نظام جمهوری اسلامی ایران در سطح جهان آسیب ببیند.

9- چرا جنابعالی با علم به اینکه انتقاد از برخی مجریان قانون عفاف و حجاب در رسانه ملی موجب کاهش اقتدار نظام در این حوزه و بدتر شدن وضع پوشش اسلامی در جامعه خواهد شد در برنامه زنده تلویزیونی ضمن متهم کردن برخی مجریان این قانون برخلاف اجماع فقها بر وظیفه دولت اسلامی در آن مرتبه از امر به معروف و نهی از منکر که نیازمند اعمال قانون است، با اعلام این مطلب که راه حل این مسئله منحصر به کار فرهنگی است. از دولت سلب مسئولیت نمودیم و پس از مخالفت گسترده مراجع تقلید، ائمه جمعه، علمای بلاد و نمایندگان مجلس با سخنان شما در مصاحبه زنده تلویزیونی بعدی اعلام کردید که سخن من همان است که گفتم؛ این رفتار شما چگونه توجیه می‌شود.

10- چرا نظریه ترویج مکتب ایرانی به جای مکتب اسلام را که توسط رئیس دفتر شما بیان شد علیرغم ضدیت با مبانی انقلاب اسلامی و مخالفت قاطبه مراجع عظام تقلید و علمای بزرگ و دلسوزان نظام تائید و بر آن تاکید نموده و باعث تنزل جایگاه انقلاب اسلامی و زنده شدن تعصبات قومی در میان مسلمانان و سوءاستفاده مخالفان وحدت اسلامی گردیدیم. اصولا چرا ازگروه موسوم به جریان انحرافی علیرغم هشدار و اعلام خطر علمای بزرگ اعلام برائت نمی‌کنید. بلکه از این افراد دفاع می‌نمایید.

منبع: اقتصاد سیاسی ایران

پاسخ به یک کامنت - حتما بخوانید

یکی از عزیزان با نام مستعار وجدان بیدار  کامنت زیر را برای بنده ارسال کرده اند و با توجه به علاقه این حقیر به پاسخگو بودن به این کامنت پاسخ خواهم گفت.

گرچه یقین دارم نویسنده کامنت دانشجو نیست و چون می داند که در کلاسهای درس اقتصاد مسائل روز اقتصادی چون سکه، طلا و ارز مطرح می شود یک سوال الکی را بعنوان انتقاد از کلاسهای درس بنده مطرح کرده است تا دانشجو بودن خود را عنوان نماید.

کامنت دریافتی:

با سلام خدمت آقای میرزاپور با توجه به اظهار نظری که شماجانبدارانه بیان نموده اید، و با شناخت چندین ساله ای که بنده از شما دارم  چند  مورد رابه صورت صادقانه بیان می نمایم:1- شما حتی درمورد رشته تخصصی خودتان یعنی اقتصاد  نمی توانید اظهار نظر درستی  داشته باشید مثلا شما در جلسه ای که در کلاس  درس داشتیم فرمودید که (( دولت با برنامه های که دارد قیمت سکه هیچ وقت بالاتر از 600 هزار تومان نمی رود))  در صورتی هر شخصی که حداقل اطلاعاتی که در مورد اقتصاد ایران داشنه باشد می دانست که سکه تا یک میلیون و حتی بالاتر می رودو سایر اظهار نظرهای که همیشه اشتباه بود2- با شناختی که از شما دارم شما برخلاف عقایدتان همیشه صحبت میکنید شاید به دلیل فشاری که این چند سال به شما وارد شده است باشد.3- یکی از دوستان میگفت برخلاف نظر آقای میرزاپور انتخاب کنید چون همیشه اشتباه انتخاب می کند.  و نهایتا به شما توصیه میکنم با توجه به سن و سالی که از شما گذشته به فکر  آینده جوانان بیکار این شهرستان باشید  نه بخاطر منافع شخصی اظهار نظر کنید 0 امیدوارم که خداوند همه ما را به راه راست هدایت کند. (( از طرف وجدان بیدار))


پاسخ به کامنت دریافتی:

با سلام و عرض ادب و احترام خدمت این دوست عزیز که با نام وجدان بیدار برای بنده کامنت گذاشته است بعرض می رسانم که:

1-به لطف و عنایت حق تمام تحلیل های بنده در مورد سکه، ارز، دلار و کالاهای مختلف کاملا درست بوده است. با توجه به حجم نقدینگی و شرایط سیاسی، اقتصادی کشور بهای سکه,طلا و ارز کاملا مشخص و روندی صعودی دارد و هرگز بر این باور نبوده ام که سقف بهای سکه 600 هزار تومان است و اصلا برای بهای سکه حتی برای 2000 تومان و بالاتر هم سقفی قائل نیستم. این نکته را عرض کنم که گاهی تصمیمات پیش بینی نشده اقتصادی، سیاسی مسئولان کشورها بهای آنها را دچار نوسان می کند. بعنوان مثال: پس از جنگ ایران و عراق و مواضع حضرت امام(ره) در مجازات متجاوز و پذیرش ناگهانی قطعنامه 598 که امام راحل آنرا به نوشیدن جام زهر تشبیه کرد و هیج کدام از مردم و کارشناسان سیاسی، اقتصادی این مسئله را پیش بینی نمی کردندٰ، یکباره قیمت همه کالاها بشدت کاهش یافت. همین الان هم ممکن است تغییر در رفتار سیاسی ایران و آمریکا و یا حتی لحن سخن گفتن مسئولان دو کشور نرخ طلا و ارز و کالاهای مختلف را دچار نوسان کند.

البته این نکته را عرض کنم که گاهی هم دولت به روشهای مختلف برای تامین کسربودجه  و  هزینه های خود اقدام به بالابردن بهای سکه و دلار می نماید و عواملش را برای فروش به بازار آزاد می فرستد.

کاش این دوست عزیز در حضور کلیه دانشجویان پیش بینی های بنده را مورد نقد و بررسی قرار می دادند.



2- گفته اید که میرزاپور خوب انتخاب نمی کند. اگر شما به اندازه این حقیر در مورد عملکرد کاندیداها اطلاعات داشتید و حب و بغض های سیاسی، باندی و احتمالاً طایفه ای را کنار می گذاشتید، مانند بنده انتخاب می کردید.   

3-بنده ضمن انتقادات کارشناسانه ای که در حوزه تقنینی و معرفی بعضی از مدیران بسیار ضعیف شهرستان که به آقای شاهرخی قبادی دارم، ایشان را اصلح می دانم. به صداقت ایشان ایمان دارم و تاکنون وعده های خلاف از ایشان ندیده ام. درضمن جناب آقای حاج علی کورانی فرد را در تقنین قوانین برای رفع مشکلات جامعه بسیار موثر می دانم. اما متاسفانه شرایط کاندیداها بصورت دیگری مطرح شده است.

4- مشاوران آقای شاهرخی قبادی در این دوره نمایندگی از بهترین افراد جامعه ما هستند که با نام گروه حکمت گرد هم آمده اند. بنده با اعتماد به وجود این عزیزان به آقای قبادی گرایش پیدا کرده ام و توصیه می کنم اگر شما هم انسان نیک اندیشی هستید که انشاءالله هستید، به حکمت بپیوندید.



5- بدون اغراق حقیر یکی از کسانی می باشم که نگران وضعیت شغلی و ازدواج جوانان کوهدشت هستم و حتی یکی از خواسته هایم از آقای شاهرخی قبادی برای دور دوم نمایندگی ایشان دو بند زیر است.

الف- تلاش برای تصویب قانون ممنوعیت استخدام در تهران و کلان شهرها و تصویب قانون استخدام تحصیلکرده های شهرهای کوچک مانند کوهدشت

ب- تلاش برای تصویب قانون برقراری حقوق تحصیلکرده های بیکار بخصوص تحصیلکرده های بیکار شهرهای کوچک مانند کوهدشت

6- گفته اید که بخاطر منافع شخصی اظهار نظر نکنم!! در کجای همه ادارات در تمام کشور منافع بنده لحاظ شده است؟ در چهار سال عضویت بنده در شورای شهر کدام فامیل و یا فرزندان بنده در شهرداری استخدام شده اند؟

به لطف و عنایت حضرت حق تا قانون و مصوبات قانونی هست نیازی به پارتی بازی و رانت خواری ندارم.

تا خدا بنده نواز است به خلقم چه نیاز  

می کشم ناز یکی تا به همه ناز کنم

بنده معتقدم هر نوع پارتی بازی ضایع کردن حق مردم و حق الناس است که موجب بدبختی در دنیا و آخرت خواهد شد. ما باید از نماینده شهرمان بخواهیم تلاش کند تا آنچه را که بنفع مردم بخصوص جوانان شهرمان است، به قانون تبدیل نماید و این همان چیزی است که مد نظر بنده است و بارها در کلاسهای درس آنرا بیان کرده ام.

7- متاسفانه شهر ما یک شهر سیاست زده است و رفتار سیاسی ماست که ما را دچار عشق و یا نفرت می کند. هرکس هم نظر و هم رای ما باشد او را دوست داریم و به او عشق می ورزیم و هرکس هم نظر و هم رای ما نباشد او را دوست نداریم و به او عشق نمی ورزیم و از او نفرت پیدا می کنیم. قطعا این عزیز که از طریق کامنت از رفتار سیاسی انتخاباتی این حقیر انتقاد کرده است، اگر مرا هم رای و هم نظر خود می یافت از بنده تعریف و تمجید می کرد.  

8-در پایان عاقبت بخیری همه را از درگاه خدای بزرگ مسئلت دارم.

چرا به آقای شاهرخی قبادی رای می دهیم؟

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

پایان کار دیکتاتور قذافی



سجده شکر در طرابلس
منبع: انتخاب

شــناخـت

ریاضیات زندگی

 

Smart man + smart woman = romance

مرد باهوش + زن باهوش = عشقولانه

Smart man + dumb woman = affair

مرد باهوش + زن خنگ = روابط نامشروع

Dumb man + smart woman = marriage

مرد خنگ + زن باهوش = ازدواج

Dumb man + dumb woman = pregnancy

مرد خنگ + زن خنگ = حاملگی

 

حسابرسی اداری

 

Smart boss + smart employee = profit

رییس باهوش + کارمند باهوش = سود

Smart boss + dumb employee = production

رییس باهوش + کارمند خنگ = تولید

Dumb boss + smart employee = promotion

رییس خنگ + کارمند باهوش = ترفیع

Dumb boss + dumb employee = overtime

رییس خنگ + کارمند خنگ = اضافه کاری

 

ریاضیات خرید کردن

 

A man will pay $2 for a $1 item he needs.

یک مرد بابت یک کالای 1 دلاری که نیاز دارد 2 دلار می پردازد

A woman will pay $1 for a $2 item that she doesn't need.

یک زن بابت یک کالای 2 دلاری که نیاز ندارد 1 دلار می پردازد

 

آمار و برابری عمومی

 

A woman worries about the future until she gets a husband..

یک زن نگران آینده است تا زمانی که شوهر کند

A man never worries about the future until he gets a wife.

یک مرد هرگز نگران آینده نیست تا زمانی که زن بگیرد

A successful man is one who makes more money than his wife can spend.

یک مردموفق مردیست که درآمدش بیشترازمبلغی باشدکه زنش خرج می کند

A successful woman is one who can find such a man.

یک زن موفق زنیست که بتواند چنین مردی را پیدا کند

 

شادمانی

 

To be happy with a man, you must understand him a lot and love him a little.

برای اینکه با یک مرد شاد باشید باید او را کاملا درک کنید و کمی دوست داشته باشید

To be happy with a woman, you must love her a lot and not try to understand her at all.

برای اینکه با یک زن شاد باشید باید او را کاملا دوست داشته باشید و اصلا سعی نکنید که او را درک کنید

 

طول عمر

 

Married men live longer than single men do, but married men are a lot more willing to die.

مردان متاهل بیشتر از مردان مجرد عمر می کنند در عوض مردان متاهل بیشتر آرزوی مرگ می کنند.

 

گرایش به تغییر

 

A woman marries a man expecting he will change, but he doesn't.

زمانی که یک زن با مردی ازدواج می کند انتظار دارد که او تغییر کند ولی اینگونه نمی شود

A man marries a woman expecting that she won't change, and she does..

زمانی که یک مرد با زنی ازدواج می کند مطمئن است که آن زن تغییر نمی کند و اینگونه می شود

 

ادبیات گفتگو

 

A woman has the last word in any argument.

یک زن در بحث حرف آخر را می زند

Anything a man says after that is the beginning of a new argument.

بعد از آن، هر حرفی که مرد بزند، شروع یک بحث جدید است

 

با تشکر از دوست عزیزم آقای مجید ناری خسروشاهی از تبریز

«دانشجوی سابق دانشگاه نوآوران کوهدشت»

 

چــوکــــــل

کوهدشت یکی از پنج شهر ویژه سیاسی کشور است و بدبختانه شاید یکی از پنج شهر فقیر کشور هم باشد. در حالی که تا امروز در کلیه شهرهای کشور چندان خبری از انتخابات مجلس نهم وجود ندارد، باند بازی و حساسیت انتخابات در این شهر چنان است که می رود تا صددر صد مردم را در گیر نماید. این مسئله نه تنها هیچ سودی برای مردم نداشته است، بلکه خسارات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فراوان برای این  شهر بر جای گذاشته است.  بافت شهری هر شهر با وضعیت اقتصادی مردم آن تناسب دارد. شهری که سطح درآمد مردمش بالاست، بافتی زیبا و  دارای جاذبه های شهریست و شهری که سطح درآمد مردمش پایین است، جاذبه چندانی ندارد و این یک امر طبیعی است، زیرا شهرداری ها متناسب با جیب و درآمد مردم ، درآمد خواهند داشت و هزینه خواهند کرد و کوهدشت نیز از این قاعده مستثنی نیست. بسیاری از دانشجویان غیر بومی شهر کوهدشت نسبت به بافت شهری آن بشدت انتقاد دارند در صورتی که  به فرهنگ و عاطفه کوهدشتی علاقه مندند.

  چوکل

با نگاهی به چهره مردم ، شهر  و  شاخص های توسعه در می یابیم که این شهر یکی از شهرهای مصیبت زده است. نرخ بیکاری و بخصوص بیکاری تحصیلکرده ها، پایین بودن درآمد مردم ،عده ای را ناخودآگاه به سمتی برده است که در دام  باندبازی قرار گیرند. 

متاسفانه تعصبات باندی برای عده ای عشق و نفرت ایجاد کرده است. عشق به هم باند و نفرت از غیر هم باند. همین مسئله جز بدبختی چیزی عاید کوهدشت نکرده است.

چوکل یا چوب خشک بی ارزش اصطلاحی است که افراد باند باز در فعالیت های سیاسی و انتخاباتی  در کوهدشت بکار می گیرند. و اظهار می دارند که ما کارشناس و خبره نمی خواهم که به مجلس بفرستیم ، بلکه یک چوکل از باند خودمان را بر یک کارشناس و یک خبره در امور اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی ترجیح می دهیم.همین دیدگاه باعث شده است تا شهر ما از دو جهت وضعیت خوبی نداشته باشد، یکی شاخص های توسعه یافتگی چون اشتغال و درآمد سرانه و ... بسیار ضعیف و  دوم  فرار مغزها و سرمایه ها که بعلت تحمل ناپذیری شرایط اقتصادی، اجتماعی صورت می گیرد.

 

چوکل 

دکتر کرم الله طولابی فوق تخصص لاپاراسکوپی 

                 پنجه طلایی ایران

      یکی از چهرهای علمی کوهدشت

                 متخصص و متعهد

با اینکه وضعیت اقتصادی کوهدشت ضعیف است، پرونده علمی آن غنی و تحصیلکرده های ما بسیارند. بطوری که ما می توانیم یک دانشگاه بزرگ علوم پزشکی و یک دانشگاه بزرگ علوم انسانی و یک دانشگاه بزرگ فنی مهندسی در این شهر داشته باشیم و همین اساتید کوهدشتی که در دانشگاه های تهران، اهواز، مشهد، اصفهان، شیراز ،خرم آباد، ایلام و کرمانشاه تدریس می کنند اداره و تدریس آنها را بر عهده گیرند.

خوشبختانه امروزه به لطف خداوند و وجود تحصیلکرده ها و روشنفکران فراوان در این شهر، سطح آگاهی های اجتماعی افزایش یافته و بسیاری از مردم ریشه مشکلات خود را دریافته اند و دیگر حاضر نیستند مانند گذشته بگویند فقط از باند ما باشد حتی اگر یک چوکل به مجلس بفرستیم.

با پسرهای بچه ننه ازدواج نکنید. (حتما بخوانید)

وابستگی در علم روان شناسی واژه بدی نیست زیرا همه به هم وابسته هستند؛ مادر به فرزند و گاهی دو دوست به هم وابسته اند اما زمانی وابستگی به جایی می رسد که افراد نیاز دارند فرد دیگری را به شدت به خود وابسته نگه دارند و به مرور این موضوع دوجانبه می شود و این زمانی است که وابستگی به یک اختلال شخصیتی بدل می شود. وقتی که این آقا یا خانم وابسته می خواهند تشکیل خانواده دهند موضوع وخیم تر می شود. آیا نامزد شما فردی وابسته به مادر یا پدر خود است؟ زندگی زناشویی با پسرهای بچه ننه چه مشکلی را به وجود می آورد؟ اگر پس از ازدواج متوجه وجود این اختلال در همسر خود شدیم چه کنیم؟

مادران وابسته امروز، دختران بی اعتماد به نفس دیروز

حساسیت این مساله پس از ازدواج تا به حدی است که به عقیده من بهتر است در همان محضر یک تست شخصیت وابستگی از افراد به خصوص آقایان گرفته شود تا اگر مشخص شد این اختلال در فرد وجود دارد از ازدواج جلوگیری شود. با این روش مقدار قابل توجهی از آمار طلاق پایین می آید. این موضوع تا حدی ریشه ای است. متاسفانه در جوامعی که به فرزند دختر بها نمی دهند، این دختران فاقد اعتماد به نفس رشد می کنند و پس از ازدواج نیز با همین کمبودهای شخصیتی و عزت نفس و باور اینکه خانم ها در جامعه نقش پررنگی ندارند وارد کانون خانواده شده و زمانی که باردار می شوند، آرزو می کنند فرزند پسر به دنیا بیاورند تا تمام کمبودهای وجودی خود را با به دنیا آوردن یک نوزاد پسر جبران کنند و از طرفی درجامعه ما به محض به دنیا آمدن نوزاد پسر، مادر مورد لطف و تحسین واقع می شود. مادری که زخم ها وکمبودهایش با به دنیا آمدن یک فرزند پسر التیام پیدا کرده و تمامیت خود را در داشتن پسری می بیند ناخودآگاه دوست دارد فرزندش راهمیشه در کنار خود داشته باشد و زمانی که فرزند بزرگ می شود وبه سن ازدواج می رسد،این موضوع ادامه پیدا می کند.

مسایل مالی عامل وابستگی

مورد دیگری که مادرها دوست دارند فرزند پسر را به خود وابسته نگه دارند، مسایل مالی است، در برخی از خانواده ها که شغل پدر خانواده آزاد بوده و حقوق کارمندی ثابتی وجود ندارد، مادر خانواده برای تامین معاش خود در آینده و پس از مرگ و از کارافتادگی همسر ناچار است، فرزند پسر را به خود وابسته نگه دارد تا منبع درآمد خود را از دست ندهد بنابراین تمام سعی خود را می کند که هر روز پیش از روز قبل، فرزند را وابسته کند. این موارد از ریشه های بروز این اختلال بود.

زندگی تا مرز طلاق پیش می رود

از تبعات این مشکل که یکطرفه هم نیست، این است که مادری که تمامیت خود را در وجود فرزند پسر می بیند همیشه سعی می کند پسر را جوری به خود وابسته نگه دارد که او هم در هیچ زمانی مادر را رها نکند و نیازهای روانی او را به حدکمال برآورده می کند و در اصطلاح ما روان شناسان، در سیستم غلط هم وابستگی رخ می دهد. بسیاری از این پسرها قادر نیستند کوچک ترین کار شخصی خود را انجام بدهند زیرا مادر همه کارهای او را انجام می داده و او را اشباع کرده است. پسر طی این سیستم غلط رشد می کند و زمانی که می خواهد ازدواج کند سیستم به هم می خورد و آرامش مادر برهم زده می شود و شروع به سنگ انداختن در زندگی پسر و عروس می کند. سخن چینی عروس را نزد پسر می کند یا متاسفانه تا حدی پیش می رود که زندگی آنها را به مرز طلاق می رساند و به دلیل اینکه پسر هم مهارت لازم را برای حل مشکل و ایجاد تعادل در محبت به همسر و مادر نیاموخته، در نتیجه نمی تواند سیستم را بی خطر نگه دارد و توان زن داری ندارد. در واقع افراد وابسته، مهارت های لازم را برای حل مشکلات ندارند و یاد نگرفته اند چگونه مدیریت کنند. پس از اینکه صاحب فرزند هم می شوند همواره از مادر صلاح و مشورت می خواهند و به سیستم قبلی خود چسبیده اند.

وابستگی در ضمیر ناخودآگاه

برخی از آقایان پس از ازدواج نشانه های وابستگی را بروز می دهند و آن به دلیل این است که این وابستگی در ضمیر ناخودآگاه و زیرساخت های روانی آن مردها وجود داشته است. خیلی از این آقایان، پدران قدرتمندی دارند و بعضی از رفتارهای آنها را همانندسازی کرده اند و در ظاهر حالت های وابستگی نداشته اند ولی باطنا وابسته هستند و زمانی که تشکیل خانواده می دهند در اغلب موارد این حالت ها را نشان می دهند.

خصوصیات افراد وابسته

متاسفانه آمار طلاق در کشور ما به حدی بالاست که ما روان شناسان خیلی دوست نداریم توصیه به جدایی و برهم زدن روابط کنیم و به عقیده ما اگر همان دوران نامزدی را برهم بزنیم برای پیشگیری خیلی بهتر و مناسب تر است. درباره این اختلال هم نشانه ها و خصوصیاتی وجود دارد که اگر در دوران نامزدی به آنها توجه کنیم در شناسایی فرد وابسته بسیار به ما کمک می کند و این نشانه ها خیلی واضح هستند. در واقع این آدم ها شبیه معتادان هستند. همان طور که آنها به یک ماده مخدر وابسته می شوند و با آن آرامش پیدا می کنند این افراد هم به فردی وابسته می شوند این علایم را می شود این گونه دسته بندی کرد:

۱) معمولا این افراد به محض وقوع اتفاق کوچکی که در رابطه با نامزد شان پیش می آید فورا به سراغ والدین خود می روند و آنها را در جریان تمام ماوقع می گذارند.

۲) در بسیاری از مسایل مهارت ندارند به خصوص مهارت های اجتماعی. به جای اینکه خودشان مساله را با خودشان حل کنند نامزد را مقابل والدین به ویژه مادر قرار می دهند و آن خانم از همان ابتدا خود را مقابل مادرشوهر می بیند و از همان ابتدا مشکلات و دشمنی ها آغاز می شود.

۳) فرد وابسته در مورد موضوعی با خانمش توافق می کند ولی به محض اینکه به منزل می رود زیر توافق خود می زند و معلوم است که پای یک نفر دیگر در میان بود که این آقا به شدت زیر نفوذ اوست.

۴) بسیاری از این افراد نیاموخته اند که چطور همسرداری کنند و به موقع هوای همسر خود را داشته باشند و هیچ منطقی را نمی پذیرند و درصدد حل مشکل همسر با خانواده خود برنمی یابند و اغلب اوقات، خانم را مقصر می دانند و در حاشیه قرار می دهند و اجازه بی احترامی از جانب خانواده خود را به همسر می دهند.

به طور مثال، هنگام بحث بر سر مهریه یا خرید طلا همه چیز را به خانواده می سپارند و یا اگر هم نسپارند متزلزل بودن آنها کاملا مشخص است، شاید قولی در جهت موافق نظر همسر بدهند ولی وقتی نزد والدین می روند نظر خود را عوض می کنند. در آخر، این آقایان وابسته به هیچ وجه نمی توانند موازنه ای بین زندگی جدید و زندگی پدر و مادرشان ایجاد کنند، اینها نشانه هایی هستند که باید جدی گرفته شوند و در واقع، مهم ترین نشانه هایی هستند که دیده می شوند.

خانم ها هم وابسته می شوند

این اتفاق برای مادران دیگری که فرزند دختر دارند هم رخ می دهد و آنها تمایل دارند دختر را به خود وابسته کنند و این وابستگی تنها مخصوص آقایان نیست. تعداد خانم هایی که به مادران خود وابسته هستند خیلی زیاد است و این وابستگی به مادر گاه مشکلی در زندگی آنها ایجاد می کند. گاه روابط بین زن و مرد خوب است ولی وابستگی ای که زن به مادر خود دارد باعث می شود که به سبب یک حرف مادر، دعوای تازه ای به راه بیفتد. منتها به دلیل اینکه در ایران، زنان اعتماد به نفس کمتری دارند تمایل دارند فرزند پسر را به خود وابسته نگه دارند و وابستگی مادرها به دختر ریشه متفاوتی دارد. همان طور که گفتیم از ابتدا به دختران توجه کمتری می شود و به او گفته می شود بی عرضه است، تنها نباید بیرون از خانه برود و محدودیت برای دخترها بیشتر است و این دلیل وابستگی آنهاست و صرفا این وابستگی به مادر نیست؛ گاه به خواهر، برادر بزرگتر یا پدر است و برخی از این دختران پس از ازدواج به همسر خود وابسته می شوند. در نتیجه زندگی مشترک به هم نمی خورد ولی در آن اختلال وجود دارد و حل نمی شود ولی اختلال وابستگی در مردان به دلیل دخالت خانواده همسر موجب به هم خوردن زندگی می شود.

وابستگی به پدر

در برخی سیستم های خانواده ای وابستگی فرزند به پدر هم دیده می شود. اغلب این پسرها در همان شرکت یا محلی کار می کنند که پدر کار می کند و خیلی به پدرهای خود افتخار می کنند و پدر را بیش از حد واقعی بزرگ می کنند. از طرف دیگر پدر هم همه جا برای او تصمیم می گیرد؛ در مورد تحصیل، انتخاب همسر نظر خود را به او تحمیل می کند و در واقع این پدرها خودشان آدم های وابسته ای به پدر و مادرهای خود بوده اند و اغلب با محبت زیاد و مدیون کردن فرزند به خود سعی می کنند فرزند را همیشه وابسته به خود نگه دارند. پدرهای وابسته فرزندهای وابسته تربیت می کنند.

حل المسایل فرزند نباشید

نقش والدین در جهت پیشگیری از وابستگی فرزندان به شدت پررنگ است. اما این نقش به دو بخش رفتاری و احساسی تقسیم می شود. والدین در بحث رفتار باید اعمالی از خود نشان دهند که فرزند از همان ابتدا مستقل بار بیاید. از همان کودکی انجام کارهای شخصی کودک پس از یادگیری بر عهده خود او واگذار شود. همیشه پدر و مادر نباید پاسخگوی تمامی سوالات فرزندان باشند و بگذارند خود فرزند در مورد جواب سوال فکر کند و به نتیجه برسد.

در بخش دیگر که نقش احساس مطرح است حل این قسمت زمانبر و گاه غیرقابل حل است. به طور مثال مادری که به فرزند خود وانمود می کند زمانی که تو از خانه بروی پدرت با من رفتار خوبی ندارد یا دوری تو برای من غیرقابل پذیرش است، این احساس را در فرزند بوجود می آورد که اگر مادر را رها کند، گناه بزرگ مرتکب شده و بنابراین همواره پس از ازدواج به مادر می چسبد. در اینجا مشکل باید ریشه ای حل شود و مادران این فرزندان باید روان درمانی شوند.

راه درمان چیست؟

قطعا اختلال شخصیتی که مربوط به وابستگی باشد نیاز به روان درمانی دارد و فرد وابسته باید تحت نظر روان شناس باشد و همسر نیز او را همراهی کند. مشکلی که ما با این افراد داریم این است که قبول ندارند وابسته هستند و گام اول درمان این است که فرد واقعا بفهمد وابسته است. این اتفاق ممکن است با دیدن یک فیلم صورت بگیرد و این فرد شخصیتی را در فیلمی ببیند که دچار وابستگی است و در مقایسه او با خودش پی ببرد که دچار این اختلال است و زمانی که فرد بفهمد مشکل از اوست دیگر تقصیر را به گردن همسر نمی اندازد و گام اول درمان برداشته می شود. گام های بعدی چیزی شبیه گام های ترک اعتیاد است و همان گام های ۱۲ قدمی که در مورد اعتیاد به کار می رود به صورتی در مورد درمان این اختلال هم به کار می رود که چگونگی آن زیر نظر روان شناس صورت می گیرد.

مقصر اصلی مادرشوهر نیست

اگر وابستگی عمیق باشد متاسفانه آسیب های جدی را ایجاد کرده است ولی زمانی که شخص وابسته به رشد عقلانی و منطقی می رسد پی به مشکل خود می برد و رفته رفته در رفتار او مشخص می شود و همسر متوجه می شود که شوهرش شخصا برای زندگی بدون دخالت دیگران تصمیم می گیرد. برخی خانم ها اغلب به غلط گمان می برند همسران شان مقصر مساله و مشکل بین آنها با خانواده اش نیستند و این والدین همسر، به ویژه مادر شوهرها هستند که مشکل را به وجود می آورند، در حالی که این طور نیست و به دلیل تفاوت و فاصله نسلی که وجود دارد تا حدی برخی اختلاف نظرها طبیعی است و اگر شوهرها توان و مهارت حل مساله را داشته باشند، می توانند عدالت را رعایت کنند. در واقع دانستن این نکته که منبع ناراحتی از جانب چه کسی است در حل موضوع و درمان آن بسیار راهگشاست و متاسفانه بسیاری از خانم هایی که همسران وابسته دارند، خود نیز افسرده می شوند که قطعا باید درمان شوند.

اعظم صفایی گفتگو با رکسانا خوشابی

منبع: http://www.aftabir.com