روزگاری بود که دخترها در انتظار شاهزاده سوار بر اسب سفید بالداری بودند که از آن سوی ابرها سر و کلهاش پیدا شود و آنها را به دنیای مورد علاقهشان ببرد. اما با گذشت قرنهای متمادی ماهیت این شاهزادهها به مرور زمان تغییر کرد.
روزگاری بود که دخترها در انتظار شاهزاده سوار بر اسب سفید بالداری بودند که از آن سوی ابرها سر و کلهاش پیدا شود و آنها را به دنیای مورد علاقهشان ببرد. اما با گذشت قرنهای متمادی ماهیت این شاهزادهها به مرور زمان تغییر کرد. اینکه اول شاخ اسبهایشان محو شد یا بالهایشان مهم نیست و به هر حال امروز و در این روزگار دیگر خبری از این قبیل شاهزادهها نیست. به قول مادربزرگها دوره آخرزمان است. برگهای سرنوشت طور دیگری ورق خورده. زنان امروز جزئی از مردان اجتماع شدهاند که دیگر نهتنها در بسیاری از موارد از مردان کمتر نیستند بلکه قابلیتهای بیشتری هم نسبت به مردان پیدا کردهاند. خلاصه اینکه یک خبر داغ و دست اول:
«خانمها توجه کنید که با شرایط امروزی این مردان هستندکه به دنبال پرنسسی سوار بر اسب سفید بالدار میگردند.»
معیار مردان ایرانی
نجابت: مردان ایران با فرهنگی که دارند مسائلی را مدنظر میگیرند که با آن بتوانند آیندهای توام با آرامش و فراغ خیال داشته باشند.
زیبایی و نجابت: مردان ایرانی در کنار زیبایی به نجابت همسر آیندهشان بسیار اهمیت میدهند و این دو را با هم میخواهند.
کدبانوگری: یک مثال قدیمی است که میگوید: «مردان هر وقت بهانه میگیرند یعنی سر شکمشان خالی است» پس تعجبی ندارد اگر بشنویم آقایان ایرانی دوست دارند همسر آیندهشان آشپز زبردستی هم باشد.
1 و 2 و 3 معیار مهم برای آقایان
باهوش بودن
شاید برای شما هم جالب است که مردان به زنان باهوش علاقه بیشتری پیدا میکنند.
غیر قابل حدس زدن
به زبان سادهتر غیرقابل پیشبینی بودن! شاید شما به عنوان یک زن به دنبال همسری باشید که بتوانید تکتک رفتارها و گفتارهای او را پیشبینی کنید. پس در همین قدم اول متوجه شدید که دنیای آقایان متفاوت از دنیای بانوان است.
با احساس بودن
دنیای غرب دنیای سرد و بیروحی است که احساسات در آن گم شده، شاید به همین دلیل است که مردان به دنبال همسری هستند که دارای احساس باشد.
نکتههایی در مورد آقایان:
* آقایان برخلاف ما خانمها به هیچ وجه انسانهای پیچیدهای نیستند.
* شاید به جرأت بتوان پاکی و سادهبودنشان را با دنیای کودکان مثال زد. البته این به آن معنا نیست که شما به راحتی بتوانید مردی را تحت تاثیر قرار دهید.
* مردان به همان اندازه که دنیای سادهای دارند، باهوش نیز هستند.
* آنچه درک کردن مردان را برای شما مشکل میکند، متفاوت بودن منطق و احساس آنهاست. اما با تمام این اوصاف فراموش نکنید که مردان نیز در وهله اول یک انسان هستند و تمام انسانها بعضی خصلتها مثل احساسات، عقل و منطق را دارا هستند.
* مردان هم مثل خانمها، احساساتی دارند که دوست ندارند آن را به بازی بگیرید. قوه تفکر دارند و میتوانند مسائل را سبک و سنگین کنند و البته منطقی دارند که با استفاده از آن خوب و بد را از هم تشخیص میدهند. هرچند این تشخیصها در بیشتر موارد با تشخیصهایی که شما میدهید متفاوت خواهد بود.
قدم اول: خاص باشید
قدم اول: شما به عنوان همسر ایدهآل باید با تمام زنهای دیگر تفاوت داشته باشید و این تفاوت را به مردی که قرار است همسر آیندهتان باشد، نشان دهید. مردها اصولا به دنبال زنان خاص میگردند، کسی که بتواند تا آخر عمر در کنارشان بماند و به قول معروف به پای هم پیر شوند. بعضی مسائل ساده و پیشپا افتاده، برای مردان بسیار حائز اهمیت است. این مسائل از جمله مواردی است که شما را تبدیل به خاصترین زن دنیا خواهد کرد و مطمئن باشید با عمل به آنها خودتان را به ماندگارترین زنان دنیا تبدیل خواهید کرد. بنابراین:
شکایت کردن را کنار بگذارید
یادتان باشد شکایت کردن با انتقاد کردن خیلی فرق میکند. هرچند که اصولا آقایان طاقت شنیدن انتقادهای زنانه را ندارند. اما مسلم بدانید که شما با شکایت کردن امتیازهایتان را از دست خواهید داد و ترجیحا تا زمانی که راه و روش صحیح انتقاد کردن را یاد نگرفتهاید، سعی کنید انتقادهایتان را به حداقل برسانید.
نقنق کردن ممنوع
از همین امروز تصمیم بگیرید جزو زنان نقنقو نباشید. از نظر مردان شما با نقنق کردنتان روز آنها را خراب میکنید. بنابراین وقتی نقزدن را کنار میگذارید در حقیقت به همسر آیندهتان نشان دادهاید که آرامش و آسایش را برایش به ارمغان خواهید آورد و این یکی از برگهای برنده شما خواهد بود.
ولخرج نباشید
مردان به دنبال
زنانی هستند که اهل حساب و کتاب باشند و بتوانند دخل و خرج را متناسب کنند. با
داشتن پسانداز و پرهیز از خرجهای برج میتوانید به یک حسابگر لایق نزدیک شوید.
برنامهریزی دقیق مالی را نیز فراموش نکنید. به مرور زمان متوجه خواهید شد که این
نحوه زندگی وضعیت مالی شما را دگرگون خواهد کرد. در ضمن فراموش نکنید مردان به این
ویژگی شما خیلی اهمیت میدهند حتی اگر به ظاهر، خلاف این را بیان کنند یا نشان
دهند.
بهترین دوست باشید
سعی کنید در سختترین شرایط کنار همسر آیندهتان باشید و خودتان را با او همدرد نشان دهید. اگر میخواهید پرنسس سوار بر اسب سفید او باشید، یکی از شرطهایش این است که او بتواند همیشه روی کمک شما حساب کند.
ستودنی باشید
درست است که شما انتخاب همسر آیندهتان خواهید بود اما این به آن معنا نیست که خانواده و دوستان نزدیک او را نادیده بگیرید. طرز فکر اطرافیان او روی نظرش هم تاثیر بسیاری خواهد داشت. بنابراین سعی کنید همانطور که او شما را پسندیده، خانواده و دوستانش هم شما را بپسندند.
قدم دوم: فقط به خاطر خودت
شما باید به مردتان نشان بدهید که عشقتان به او به دلیل وجود خودش است، نه چیز دیگری. این نکات را فراموش نکنید:
1. البته که شرایط مالی مهم است، اما یادتان باشد افراد کمی هستند که از توانایی مالی کامل برخوردار باشند.
بنابراین شما هم به اندازه همسرتان در حل مسائل مالی خانه سهیم هستید و البته که سختیها را به خاطر او و خودتان تحمل میکنید.
2. مردها از سرکوفت زدن بیزار هستند. آنها توقع دارند شما آنها را همانگونه که هستند بپذیرید و به طبع خودشان هم از شما همین انتظار را دارند. شما با سرکوفت زدن اعتمادبهنفس همسر آیندهتان را از بین میبرید؛ درنتیجه طبیعتا او به دنبال زن دیگری میرود که اعتمادبهنفساش را افزایش دهند نه کاهش.
قدم سوم:یک نظر عجیب از آقای دکتر: شبیه مادرشوهرتان باشید.
منوچهر طباطبایی، عضو هیأت علمی گروه روانشناسی بالینی دانشگاه علامه طباطبایی در این مورد میگوید:
پسران به طور ناخودآگاه دخترانی را برای ازدواج میپسندند که شبیه مادرشان بوده و بتواند جایگزین او باشد این مسئله که بیشتر در فرهنگ ایرانی دیده میشود به ارتباط عاطفی و علاقهای که پسران به مادران دارند برمیگردد. معمولا دخترانی که پسران برای ازدواج انتخاب میکنند اگر شباهتی به مادر پسر نداشته باشند پسر جذب او نمیشود.
بیشتر خانمها اگر در آینه به خود نگاه کنند یا در رفتار خود دقیق شوند متوجه میشوند که شباهتهایی با مادرشوهر خود دارند. این موضوع نمیتواند یک آسیب تلقی شود به ویژه اینکه پسران تصمیم نمیگیرند که چنین انتخابی داشته باشند. علاقهمند شدن یک پسر به دختری که شبیه مادر اوست؛ کاملا به صورت ناخودآگاه و بدون اینکه فرد متوجه شود اتفاق میافتد. حتی پسرانی که با مادران خود اختلاف دارند به دلیل علاقه به مادر، دخترانی را برای همسری میپسندند که شبیه او باشد.
با زنی ازدواج کنید که اگر مرد بود بهترین دوست شما میشد. «بردون»
قدم چهارم: زیبایی چقدر مهم است؟
زیبایی برای آقایان در انتخاب همسر آیندهشان حرف اول را نمیزند اما به هر حال تاثیرگذار است. دقت کنید زیبایی شما نباید تنها ظاهری باشد، بلکه باید از نظر مردی که شما را بهعنوان شریک زندگیاش انتخاب میکند، زیبایی باطنی هم داشته باشید.
و اما چند نکته درباره زیبایی:
یادتان باشد همسر آینده شما توقع دارد که زیباییتان را فقط به او نشان دهید و از جلب توجه کردن شما اصلا خوشش نمیآید مگر در مواقعی که پیش افراد خانواده یا دوستانتان باشید. در این مواقع آقایان دوست دارند اطرافیان هم رضایتشان را نسبت به انتخاب همسر آیندهشان بگویند.
یادتان باشد که معیارهای زیبایی در میان انسانها متفاوت است اما شما با رعایت کردن حد اعتدال میتوانید دوستداشتنیتر باشید.
مردان اصولا از آرایشهای غلیظ خوششان نمیآید. آنها دوست دارند زیبایی شما طبیعی باشد تا همیشه با دیدنتان خشنود شوند نه تنها مواقعی که شما آرایش دارید؛ پس تا جایی که میتوانید چهره خودتان را طبیعی نشان دهید.
برای به دست آوردن زیبایی طبیعی باید اول از همه سلامت پوست، مو، دهان و دندان خود را کاملا رعایت کنید و هنگام استفاده از لوازم آرایشی سعی کنید از محصولات گیاهی استفاده کنید. مهمتر از همه اینکه یادتان باشد هر مدل مو و هر رنگ مویی را امتحان نکنید چون هر رنگ و هر مدلی به هر صورتی نمیآید.
حضرت فاطمه (س)، بهترین الگوی رفتاری
3 اصل مهم در شکلگیری شخصیت نقش دارد:1- وراثت 2-تربیت خانوادگی
3- جامعه. حضرت فاطمه (س) از این 3 اصل مهم بهطور کامل برخوردار بود و در
همسرداری، خانهداری و تربیت فرزند هم از آنها به نحو مطلوبی استفاده کرد.
روایت اول:
روزی حضرت علی (ع) از حضرت فاطمه (س) پرسید: فاطمه جان آیا غذایی موجود است که بیاوری؟ حضرت زهرا (س) فرمود: سوگند به خداوندی که حق و قدر تو را بزرگ شمرد 3روز است که غذای کافی در منزل نداریم و همان مقدار ناچیز خوراکی را به شما بخشیدم و خودم گرسنگی را تحمل کردم.
امام علی (ع) فرمود: پس چرا اطلاع ندادی؟
حضرت زهرا (س)گفت: پدرم مرا نهی کرده از شما چیزی بخواهم.
روایت دوم:
روزی حضرت زهرا (س) مشغول آرد کردن گندم بودند که شنیدند کسی در میزند. امام حسن و امام حسین (ع) درحالیکه مشغول بازی بودند رفتند به سوی در خانه ولی حضرت زهرا (س) فرمودند: بچهها صبر کنید. این نوع در زدن پدرتان علی (ع) است. بگذارید من میروم و در را باز میکنم. ایشان خودشان را تکاندند و سرووضعشان را مرتب کردند و در منزل را برای شوهرشان باز کردند.
قدم پنجم: مهارتهایی که باید یاد بگیرید
و اما رسیدیم به یکی از مهمترین قدمها برای رسیدن به یک همسر ایدهآل. شما باید مهارتهای زیادی را داشته باشید؛ مهارتهایی که بتواند در آینده یک مادر نمونه و یک همسر دوستداشتنی از شما بسازد اما آنچه قصد بازگو کردنش را داریم مهارتهایی فراتر از اینهاست. شما تا زمانی که به مهارتی خاص دسترسی پیدا نکنید تفاوت چندانی با سایر زنان اطراف خود ندارید. در این قسمت مهارتهای مورد نیازتان و همچنین طریقه کسب این مهارتها را به شما معرفی میکنیم. درنهایت نیز به مهارتهایی اشاره میکنیم که شما را متفاوتتر از دیگران جلوه میدهند.
ضربالمثل اسپانیایی: اگر خواستی اختیار شوهرت را در دست بگیری اختیار شکمش را در دست بگیر.
مهارت اول:
آشپزی در میان مهارتهای مورد نیاز شما حرف اول را میزند و اگر شما بهترین و لذیذترین غذاها را بر سر میز غذا بگذارید، مطمئن باشید زحمتهایتان چند برابر خودش را نشان میدهد. علاوه بر آن روزهایی که به هر دلیلی نتوانستید آشپزی کنید، همسرتان این کمبود را به خوبی حس میکند و درنتیجه قدردان تمام زحمتهایتان خواهد شد. بهترین راه یادگیری این مهارت استفاده از تجربیات مادرتان است.
مهارت دوم:
تمیز نگه داشتن محیط منزل بهخصوص آشپزخانه و اتاق غذاخوری یکی از سخت ترین مهارتها و در عین حال تاثیرگذارترین آنهاست. یادتان باشد غذای همسرتان را هرچه در محیط زیباتر و البته پاکیزهتری سرو کنید طعم غذا لذیذتر خواهد شد و اما سادهترین راه کسب این مهارت آن است که سعی کنید از ریخت و پاش در محیطهای ذکرشده جلوگیری کنید تا اصولا نیازی به تمیز کردن آن نداشته باشید.
مهارت سوم:
این روزها آنقدر سر خانمها شلوغ شده که دیگر نمیتوان از آنها فقط توقع خانهداری و شستوشو و تمیز کردن را داشت اما یادتان باشد قرار است شما خاصترین و تاثیرگذارترین زن زندگی همسرتان باشید؛ بنابراین سعی کنید نحوه شستن لباسها و اتو کشیدن پیراهنهای آقایان را یاد بگیرید و مطمئن باشید این مهارت کمک زیادی به شما خواهد کرد، زیرا قطعا یک روز مجبور به اتو کشیدن یقه لباس همسرتان خواهید شد.
مهارت چهارم:
ورزش کردن و رعایت رژیم غذایی میتواند جوانی شما را تا سالها تضمین کند. این مهارت به انگیزه و البته ارادهای قوی نیاز دارد و متاسفانه این نکتهای است که بسیاری از خانمها به سادگی از کنارش میگذرند و آن را نادیده میگیرند. شما با ورزش منظم و رعایت رژیم غذایی میتوانید به همسرتان ثابت کنید در انتخاب شما اشتباه نکرده.
مهارت پنجم:
در جریان اخبار اقتصادی باشید.سعی کنید از خرجهای اضافه بکاهید. ریش و قیچی دست شماست. میتوانید کاری کنید که همسرتان ورشکسته شود یا پیشرفت مالی خوبی داشته باشد. مطمئن باشید اگر منجر به پیشرفت اقتصادی همسرتان شوید به نفع خودتان خواهد بود.
مهارت ششم:
هیچوقت تاریخ مناسبتهای مختلف، از سالگرد ازدواجتان تا روز تولد مادر شوهر یا حتی خواهرشوهرتان را فراموش نکنید؛ حتی میتوانید با یک تماس ساده پشت تلفن به آنها تبریک بگویید؛ یک بار این را امتحان کنید و به چشم خودتان معجزهاش را ببینید. اگر یک بار این را امتحان کنید هیچوقت فراموش نخواهید کرد.
قدم ششم
بعد از اینکه رابطه شما
راه درست خود را طی کرد و در مسیری که باید قرار گرفت وقت آن رسیده اطرافیانتان را
مطلع کنید. تا قبل از این مرحله لزومی ندارد دوستانتان در جریان باشند و البته
فراموش نکنید که همانقدر که دوستان و خانواده شما برایتان مهم است به همان اندازه
هم باید دوستان و خانواده همسر آیندهتان نیز مهم باشد.
این نکات را فراموش نکنید:
هیچ وقت سعی نکنید نامزدتان را از دوستانش جدا کنید. مردان از تمام شدن دوران مجردیشان هراسانند شما نباید از همان ابتدا به آنان طوری نشان دهید که گمان کنند دوره مجردیشان به پایان رسیده و دیگر وقت مهمانی رفتنهایشان تمام شده.
رابطه خودتان و همسرتان را به دوستان متاهل خلاصه کنید و از رفتوآمد با دوستان مجردتان خودداری کنید و از همسرتان هم بخواهید همین کار را انجام دهد.
در مورد دوستان صمیمی و خانواده همسر آیندهتان حرف بدی نزنید. آقایان طاقت شنیدن بدگوییهای زنانه را آن هم در مورد کسانی که دوستشان دارند ندارند. حتی اگر در ظاهر نشان ندهند اما باز هم از شما دلخور میشوند.
در نهایت یکی از اصلیترین دلایل انتخاب همسر برای مردان این است که از تنهایی رها شوند شما هم باید در رسیدن به این هدف به آنها کمک کنید نه اینکه طوری نشان دهید که گمان کنند قرار است بعد از ازدواج تنهاتر از قبل شوند.
قدم هفت همانقدر که شما نیاز به دوست داشتن دارید مردان هم همینگونه هستند. اگر میخواهید تبدیل به ماندگارترین دوست همسرتان شوید به او نشان دهید که دوستش دارید و او را نسبت به این قضیه مطمئن کنید. مردان موجوداتی احساساتی هستند هرچند که زیاد ابراز احساسات نمیکنند.
چگونه ابراز احساسات کنیم:
احساسات شما هرقدر هم باشد در وهله اول باید به یاد داشته باشید که یاد بگیرید کنترلشان کنید. در غیر این صورت عواقب ناخوشایندی در انتظار شما و رابطهتان خواهد بود.
در ابراز احساساتتان سعی کنید هم از کلمات و هم از اعمالی که تاییدی در صحبتهایتان باشد استفاده کنید. همانطور که کلمات اگر عملی پشت آن نباشد بیفایده خواهد بود؛ عکس قضیه هم باید رعایت شود.
خرید هدیه در مواقعی که مناسبتی در پیش است امروز به صورت فعالیتی معمول درآمده؛ شما برای متفاوت بودن میتوانید بدون مناسبت و تنها به بهانه اینکه همسرتان را دوست دارید برایش هدیهای بگیرید. این هدیه میتوانید حتی یک شاخه گل باشد.
بهترین روش برای نشان دادن احساسات و ابراز علاقه، توجه کردن به همسرتان و توجه کردن به حرفهای اوست. این سختترین روش ابراز احساسات است که البته تاثیرگذارترین نیز است.
با همسر خود مثل یک کتاب رفتار کنید و فصلهای خستهکننده او را اصلا نخوانید. «سونی اسمارت»
قدم هشتم: درد دل کنید، چغلی نکنید!
شما باید سعی کنید در این قدم نشان دهید که علاوه بر روزهای خوب، در مشکلات نیز همراه او هستید. زندگی مشترک یا به عبارتی بهتر زندگی، مخلوطی از روزهای خوب و روزهای بد است و از آنجا که شما به غیر از شریک بودن در زندگی باید بهترین دوست هم باشید، بنابراین لازم است که نشان دهید نیمی از مشکلات متعلق به شماست.
در این قدم اشتباهاتی را که ممکن است مرتکب شوید، متذکر میشویم.
اشتباه اول: همانقدر که شانه خالی کردن از مشکلات میتواند برای رابطه شما مضر باشد به دوش کشیدن مشکلات به صورت یک تنه نیز مثل سم میتواند کشنده باشد. هیچ وقت سعی نکنید خودتان را فدای مشکلات کنید؛ اجازه دهید همسر آیندهتان هم به اندازه شما مشکلات را حس کند و با آنها مواجه شود.
اشتباه دوم: مشکلاتی که بین شما و مرد زندگیتان پیش میآید متعلق به شما دو نفر است. بیشتر خانمها عادت دارند مشکلاتشان را با اعضای خانوادهشان به خصوص مادر و خواهرشان در میان بگذارند. این یکی از بزرگترین اشتباهاتی است که برخی مرتکب میشوند. کسانی که شما مشکلات و رابطهتان را با آنها در میان میگذارید هیچ وقت اینها را فراموش نمیکنند و هر وقت لازم بدانند آنها را برای شما یادآوری میکنند.
مهارتهای اضافه بر سازمان
شما میتوانید علاوه بر یادگیری پخت غذاهای خوشمزه، روش تهیه کیک، بیسکویت و دسرهای مختلف را نیز فرا بگیرید. شرکت در کلاسهای شیرینیپزی میتواند کمک شایانی به شما کند.
داشتن تحصیلات عالیه شما را متفاوتخواهد کرد. حتی اگر قصد کار در خارج از منزل را ندارید، تحصیلات در رشته مورد علاقهتان را ادامه دهید. این آموزشها ذهن شما را خلاق میکند.
دنبال کردن اخبار فوتبال را دوست ندارید؟ صبر کنید. شاید بد نباشد در اینباره کمی اطلاعات داشته باشید و گاهی سر به سر همسرتان و تیم مورد علاقهاش بگذارید.
هیچ وقت تصمیمی را در زندگی مشترکتان به تنهایی اتخاذ نکنید. مشورت کردن از ضروریترین نکات یک زندگی مشترک است. بنابراین بدون مشورت با همسر آیندهتان دست به انجام کاری نزنید.
مطالعات عمومی خود را بالا ببرید و در جمعهای مختلف حرفی برای گفتن داشته باشید. مردها ترجیح میدهند که همسرشان عقاید و نظرهای خودش را داشته باشد. در ثانی این کار اعتمادبهنفس شما را بالا خواهد برد.
عقاید خود را به همسرتان تحمیل نکنید اکثر مردان به همان شکلی که به دنیا آمدهاند باقی میمانند پس اگر نظری هم دارید. شما باید با مثال و منطق، آقایان را متوجه عقایدتان کنید.
یادتان باشد هیچ وقت از روی احساس با مشکلات مواجه نشوید به خصوص هنگامی که در موردی با همسر آیندهتان صحبت میکنید. او باید اطمینان داشته باشد که زندگیاش را با کسی شریک خواهد شد که صلاحیت اداره زندگی را داراست.
شرایط ایجاب میکند متفاوت باشید
مردان امروزی در مقایسه با پدرانشان به دنبال نوع متفاوتی از زنان هستند و انتخاب همسرشان را طبق سلیقه خودشان انجام میدهند نه بر اساس انتخابهایی که پدران یا مادرانشان برایشان انجام میدهند و مطمئن باشید در چنین شرایطی وظیفه شما در خانه تنها شوهرداری، خانهداری و بچهداری نخواهد بود.
منبع: http://balatarinsite.persianblog.ir/page/family
خاندان حضرت عباس (ع)
در سال 26 هجری قمری، حضرت عباس (ع) پایه عرصه گیتی نهاد. مادر گرامیش فاطمه، دخت حزام بن خالد بن ربیعه بن عامر کلبی و کنیه اش (ام البنین) بود.
چند سال پس از شهادت حضرت فاطمه (س) بود، که امیرالمومنین از برادرش عقیل، که به اصل و نسب قبایل آگاه بود، درخواست کرد زنی را از دودمانی شجاع برای او خواستگاری کند و عقیل، فاطمه کلابیه (ام البنین) را برای آن حضرت خواستگاری کرد و ازدواج صورت گرفت.
امیرالمومنین (ع) از این بانوی گرامی، صاحب چهار پسر به نامهای عباس، عثمان، جعفر و عبدالله شد.
عباس (ع) ازبرادران دیگرش بزرگتر بود و هر چهار برادر به امام خویش، حسین)ع) وفادار بودند و در روز عاشورا در راه آن امام جان خود را نثار کردند.
ارادت قلبی ام البنین (س) به خاندان پیامبر (ص) آنقدر بود که امام حسین (ع(را از فرزندان خود بیشتر دوست می داشت؛ بطوری که وقتی به این بانوی گرامی خبر شهادت چهار فرزندش را دادند فرمود: مرا از حال حسین (ع) باخبر سازید و چون خبر شهادت امام حسین (ع) به او داده شد، فرمود رگهای قلبم گسسته شد، اولادم و هر چه زیر این آسمان کبود است، فدای امام حسین (ع)
دوران کودکی حضرت ابوالفضل العباس (ع)
در روزهاى کودکى عباس، پدر گرانقدرش چون آیینه معرفت، ایمان، دانایى و کمال در مقابل او قرار داشت و گفتار الهى و رفتار آسمانىاش بر وى تاثیر مىنهاد. او از دانش و بینش على(ع) بهره مىبرد. حضرت در باره تکامل و پویایى فرزندش فرمود: ان ولدى العباس زق العلم زقا; همانا فرزندم عباس در کودکى علم آموخت و به سان نوزاد کبوتر، که از مادرش آب و غذا مىگیرد، از من معارف فرا گرفت. در آغازین روزهایى که الفاظ بر زبان وى جارى شد، امام(ع) به فرزندش فرمود: بگو یک.
عباس گفت: یک حضرت ادامه داد: بگو دو عباس خوددارى کرد و گفت: شرم مىکنم با زبانى که خدا را به یگانگى خوانده ام، دو بگویم.
پرورش در آغوش امامت و دامان عصمت، شالوده اى پاک و مبارک براى ایام نوجوانى و جوانى عباس فراهم کرد تا در آینده نخل بلند قامت استقامت و سنگربان حماسه و مردانگى باشد. گاه که على(ع) با نگاه بصیرت آمیز خود آینده عباس را نظاره مىکرد، با لبختدى رضایت آمیز، سرشک غم از دیدگان جارى مىکرد و چون همسر مهربانش از علت گریه مىپرسید، مىفرمود: دستان عباس در راه یارى حسین(ع) قطع خواهد شد.
آنگاه از مقام و عظمت پور دلبندش نزد خداوند چنین خبر مىداد: پروردگار متعال دو بال به او خواهد داد تا به سان عمویش جعفر بن ابىطالب در بهشت پرواز کند. محبت پدرى گاه على(ع) را بر آن مىداشت تا پاره پیکرش را ببوسد ، ببوید و با آداب و اخلاق اسلامى آشنا سازد. از اینرو لحظهاى عباس را از خود دور نمىساخت. فرزند پاکدل على(ع) در مدت 14 سال و چهل و هفت روز، که با پدر زیست، همیشه در حرب و محراب و غربت و وطن در کنار او حضور داشت.
در ایام دشوار خلافت، لحظه اى از وى جدا نشد و آنگاه که در سال37 هجرى قمرى جنگ صفین پیش آمد، با آن که حدود دوازده سال داشت، حماسهاى جاوید آفرید.
مقام علمی حضرت عباس (ع)
حضرت عباس (ع) در خانه ای زاده شد که جایگاه دانش و حکمت بود. آن جناب از محضر امیرمومنان (ع) و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) کسب فیض کردند و از مقام والای علمی برخوردار شدند. لذا از خاندان عصمت (ع) در مورد حضرت عباس(ع)
نقل شده است که فرموده اند: زق العلم زقا، یعنی همان طور که پرنده به جوجه خود مستقیماً غذا می دهد، اهل بیت (ع) نیز مستقیماً به آن حضرت علوم و اسرار را آموختند.
علامه محقق، شیخ عبدالله ممقانی، در کتاب نفیس تنقیح المقال، در مورد مقام علمی و معنوی ایشان گفته است: آن جناب از فرزندان فقیه و دانشمندان ائمه (ع) و شخصیتی عادل، مورد اعتماد، با تقوا و پاک بود.
مقام حضرت عباس (ع) نزد ائمه (ع)
اگر بخواهیم مقام و منزلت حضرت عباس (ع) را از دیدگاه امامان معصوم (ع) دریابیم، کافی است به سخنان آن بزرگوار درباره حضرت عباس (ع) توجه کنیم.
در شب عاشورا، وقتی دشمن در مقابل کاروان امام حسین (ع) حاضر شد و درراس آنها عمربن سعد شروع به داد و فریاد کرد، امام حسین (ع) به حضرت عباس (ع) فرمود: برادر جان، جانم به فدایت، سوار مرکب شو و نزد این قوم برو و از ایشان سوال کن که به چه منظور آمده اند و چه می خواهند.
در این ماجرا دو نکته مهم وجود دارد یکی آنکه امام به حضرت عباس می فرماید: من فدایت شوم. این عبارت دلالت بر عظمت
شخصیت عباس (ع) دارد، زیرا امام معصوم العیاذ بالله سخنی بی مورد و گزاف نمی گوید و نکته دوم آنکه، حضرت به عنوان نماینده خود عباس (ع) را به اردوی دشمن می فرستد.
روز عاشورا هنگامی که حضرت عباس (ع) از ا سب بر روی زمین افتاد، امام حسین (ع) فرمودند:(الان انکسر ظهری و قلت حیاتی) یعنی (اکنون پشتم شکست و چاره ام کم شد). این جمله بیانگر اهمیت حضرت عباس (ع) ونقش او در پشتیبانی از امام حسین (ع) است.
امام زمان (ع)، در قسمتی از زیارتنامه ای که برای شهدای کربلا ایراد کردند، حضرت عباس (ع) را چنین مورد خطاب قرار می دهند: السلام علی ابی الفضل العباس بن امیرالمومنین المواسی اخاه بنفسه، الاخذ لغده من امسه، الفادی له،الوافی الساعی الیه بمائه، المقطوعه یداه لعن الله قاتله یزید بن الرقاد الجهنی و حکیم بن طفیل الطائی.
امام زین العابدین (ع) به عبیدالله بن عباس بن علی بن ابی طالب (ع) نظر افکند و اشکش جاری شد. سپس فرمود:هیچ روزی بر رسول خدا (ع) سخت تر ازروز جنگ احد نبود، زیرا در آن روز عموی پیامبر، شیر خدا و رسولش حمزه بن عبدالمطلب کشته شد و بعد از آن روز بر پیامبر هیچ روزی سخت از روز جنگ موته نبود، زیرا در آن روز پسر عموی پیامبر جعفر بن ابی طالب کشته شد سپس امام زین العابدین (ع) فرمود: هیچ روزی همچون روز مصیبت حضرت امام حسین (ع) نیست که سی هزار تن در مقابل امام حسین (ع) ایستادند و می پنداشتند، که از امت اسلام هستند و هر یک از آنها می خواستند از طریق ریختن خون امام حسین (ع) به نزد پروردگار می انداخت و ایشان را موعظه می فرمود و کار را تا آنجا کشاندند که آن حضرت را از روی ظلم وجور و دشمنی به شهادت رساندند. آنگاه امام زین العابدین (ع) فرمود: خداوند حضرت عباس (ع) را رحمت کند که به حق ایثار کرد و امتحان شد و جان خود را فدای برادرش کرد تا آنکه دو دستش قطع شد. لذا خداوند عزوجل در عوض، دو بال به او عطا کرد تا همراه ملائکه در بهشت پرواز کند، همان طور که به جعفر بن ابی طالب (ع) هم دو بال عطا فرمود و به تحقیق، حضرت عباس (ع) نزد پروردگار مقام و منزلتی دارد که روز قیامت همه شهدا به آن مقام و منزلت غبطه می خورند.
ایثار و جانبازی، راز و رمز تعالی حضرت عباس (ع)
با توجه به روایاتی که در شان حضرت عباس (ع) از ائمه علیهم السلام رسیده و در آن به ایثار و فداکاری در راه امام خویش تصریح شده است، به روشنی، فضیلت و مقام آن بزرگوار آشکار می شود. حضرت عباس (ع) فرزند کسی است که آیه ( و من الناس یشری نفسه ابتغاء مرضات الله, بقره-207) در شانس نازل شد و از سلاله دودمانی است که اسوه ایثار و از خودگذشتگی بودند و سوره هل اتی، در شان ایثار ایشان نازل شده است.
فداکاری، ایثار و جانبازی در اسلام و مکتب اهل بیت علیهم السلام از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ به طوری که امیرمومنان در جایی ایثار را برترین فضیلت اخلاقی می داند.
در جایی دیگر، علی (ع) ایثار را بالاترین عبادت معرفی می نماید و در روایتی دیگر غایت و هدف تمام مکارم اخلاقی را ایثار و از خودگذشتگی می داند.
علی (ع) در قسمتی از نامه خود به حارث همدانی می فرماید: بدان که برترین مومنان کسی است که در گذشتن از جان و خانواده و مال خویش از دیگر مومنان برتر باشد.
حال در اینجا این سوال مطرح می شود که، مگر سایر شهیدان از جان خود نگذشتند، پس چه چیزی حضرت عباس را از سایر شهیدان متمایز می سازد؟
جواب این است که معرفت حضرت عباس (ع) از همه شهیدان والاتر و اطاعتش از امام خویش، کاملتر بود. براساس دیدگاه اسلام و مکتب اهل بیت (ع) آنچه اعمال نیک را از یکدیگر متمایز می سازد و ارزش اعمال را متفاوت می کند، همان معرفت و بینش و نیت شخص است و کلام پیامبر اسلام (ص) که فرمود:
ضربه علی یوم الخندق افضل من عباده الثقلین) شاید ناظر به این معنا باشد.
در ضمن
روایاتی که در مورد ثواب و عقاب عمل به صورتهای گوناگون و متفاوت نقل شده، به این دلیل است
که ثواب یا عذاب یک عمل معین، با توجه به معرفت و نیت عامل آن متفاوت می شود. به عنوان
مثال، ثواب زیارت امام رضا (ع) در روایتهای معتبر به صور متفاوت نقل شده است و در بعضی روایات تصریح شده که این تفاوت ثواب، به دلیل
تفاوت در معرفت اشخاص است.
آری حضرت
عباس (ع) با کمال معرفت در راه دین و امام خویش جانبازی نمود و مراحل کمال و تعالی
را طی کرد.
القاب تابناک حضرت ابوالفضل العباس (ع)
قمر بنىهاشم
بهره مندى بسیار عباس از جمال و جلال و سیماى سپید و زیبا و سیرت سبز و نورانى، زمینه ساز این لقب است.
2.باب الحوائج
کریمى از دودمان کریمان که چون حاجتمندى سوى او روى کند، خواسته هایش را برآورده مىسازد.
3.طیار
بیانگر مقام و عظمت حضرت عباس(ع) در فضاى عالم قدس و بهشت جاودان است.
4.الشهید
شهادت، که نشان نمایان ابوالفضل(ع) است و در چهره حیات او درخشندگى بسیار دارد، زمینه ساز این لقب است
5.سقا
دلاورى عباس
در صحنه هاى حیرت آور آبرسانى به تشنگان، سبب این لقب شد.
6.عبد صالح
لقبى که حضرت صادق(ع) در زیارت عموى گرانقدرش بدان اشاره دارد:
السلام علیک ایها العبد الصالح.� سلام بر تو، اى بنده صالح خدا.
7.سپه سالار
صاحب لواء یا سپه سالار لقب بزرگترین شخصیت نظامى است و عباس در روز عاشورا این لقب را از آن خود ساخت.
8.پرچمدار و علمدار
یادآور دلاوى و حفظ لشکر در برابر دشمن است. علمدارى عباس(ع) این لقب را برایش به ارمغان آورد.
9.ابوقربه (صاحب مشک)، عمید (یاور دین خدا)، سفیر (نماینده حجت خدا)، صابر (شکیبا)، محتسب (به حساب خدا گذارنده تلاشها)، مواسى (جانباز و مدافع حق)، مستعجل (تلاشگرى مهربان در برآوردن حاجات دیگران) و ... از دیگر لقبهاى ابوالفضل است.
در برخی کتب آمده است: یزید روزی با اصحابش به قصد شکار به صحرا رفت. به اندازه دو یا سه روز از شهر شام دور شد، ناگاه آهویی ظاهر شد یزید به اصحابش گفت: خودم به تنهایی در صید این آهو اقدام میکنم کسی با من نیاید. آهو او را از این وادی به وادی دیگر میبرد. نوکرانش هر چه در پی او گشتند اثری نیافتند.
یزید در
صحرا به صحرانشینی برخورد کرد که از چاه آب میکشید. مقداری آب به یزید داد ولی بر
او تعظیم و سلامی نکرد.
یزید گفت: اگر بدانی که من کیستم بیشتر مرا احترام میکنی! آن اعرابی گفت: ای برادر تو کیستی؟ گفت: من امیرالمومنین یزید پسر معاویه هستم. اعرابی گفت: سوگند به خدا، تو قاتل حسین بن علی(علیهماالسلام) هستی ای دشمن خدا و رسول خدا.
اعرابی خشمگین شد و شمشیر یزید را گرفت تا بر سر یزید بزند، اما شمشیر به سر اسب خورد، اسب در اثر شدت ضربه فرار کرد و یزید از پشت اسب آویزان شد. اسب سرعت میگرفت و یزید را بر زمین میکشید، آنقدر او را بر زمین کشید که او قطعه قطعه شد. اصحاب یزید در پی او آمدند، اثری از او نیافتند، تا این که به اسب او رسیدند فقط ساق پای یزید روی رکاب آویزان بود.( لهوف، سید بن طاووس )
در برخی از کتب این داستان این گونه نقل شده است: او در سال 64 هجری قمری، روزی باده هزار نفر از سواره نظام لشگر خود به قصد شکار، از دمشق بیرون آمد، و خود سوار بر اسب بود، او و لشگرش به اندازه دو روز از دمشق دور شدند، در آنجا(در بیابان) آهوی زیبایی نظراو را جلب کرد ، یزید که می خواست غرور و چابکی خود را نشان دهد به همراهان گفت: هیچ کس با من نیاید، و من تنها میخواهم به دنبال این آهو بروم و آن را صید کنم. او تنها سوار بر اسب به دنبال آهو حرکت کرد، آهو پا به فرار گذاشت، و همچنان در حال فرار بود، و یزید با آخرین سرعت به دنبال او حرکت میکرد، تا به بیابان هولناک و وحشتناکی رسید، و همچنان از این دره به آن دره، به دنبال آهو میرفت. در وسط آن بیابان وحشت زا، آهو از نظرش ناپدید شد، او را گم کرد، از طرفی به شدت تشنه بود، و در آنجا هرچه تلاش کرد به آب دست نیافت، او همچنان در جستجوی آب بود، ناگاه مردی را دید که ظرفی آب در دست دارد، به او التماس کرد که اندکی آب به من بده اگر تو مرا بشناسی، به من احترام شایانی خواهی کرد.
او گفت تو کیستی؟
یزید گفت: من خلیفه مسلمانان یزید بن معاویه هستم.
آن مرد گفت: تو همان قاتل حسین بن علی (ع)هستی، ای دشمن خدا!
سپس به یزید حمله کرد، اسب آنچنان یکه خورد و رمید که یزید از ناحیه پشت اسب به طرف زمین واژگون شد و یک پایش در رکاب اسب گیر کرد، و اسب از شدت وحشت فرار کرده و در بیابان پر وحشت روی سنگ ها و خارها و پستی و بلندیها همچنان فرار میکرد، در این میان سر و پیکر نحس یزید آن چنان متلاشی شد که به صورت جویده در آمد. و این گونه در حال تشنگی به جهنم واصل شد.
یزید ده نفر ندیم خصوصی داشت که هرگز از او جدا نمیشدند، آنها برای پیدا کردن یزید سر به بیابان گذاشتندو به جستجو پرداختند، تا اینکه اسب او را در بیابان یافتند، و دیدند یک ران قطع شده یزید در رکاب اسب آویزان باقی ماندهاست. خبر کشته شدن یزید را به لشگر دادند، صدای ضجه و گریه طرفداران یزید بلند شد، آنگاه با همان حال به دمشق مراجعه کردند.
طبق روایت دیگر، آن مرد که یزید را دنبال کرد، به او گفت:سوگند به خدا تو را می کشم ، چنان که تو حسین(ع)را کشتی، با شمشیر به دنبال یزید حرکت کرد، یزید از ترس ، با اسب خود فرار نمود، اسب از برق شمشیر آن مرد وحشت زده شد و رمید، به طوری که یزید از پشت آن واژگون شده و زیر دست و پای اسب تکه تکه گردید.
از شیخ صدوق درباره چگونگی مرگ یزید بن معاویه آمده که : یزید شب با حال مستی خوابید و صبح او را مرده یافتند، در حالیکه بدن او تغییر کرده مثل آنکه قیر مالیده شده باشد. بدن نحسش را در باب الصغیر دمشق دفن کردند.
در "الکامل فی التاریخ" درباره علت مرگ وی آمده است: سبب مرگ یزید، اصابت پارة سنگی از منجنیق به یک طرف صورت او بود، که همین امر باعث شد مدّتی مریض شود، بعد مُرد.( محمد جواد نجفی، ستارگان درخشان، ج 9، ص 9)
البنه برخی گفته اند که وی به وسیله ((سلمى )) دخـتـر ((حـجـر بـن عـدى کندى )) و با همکارى ((عبدالرحمان )) برادرزاده حجر، مسموم شده و به مجازات رسیده است.
یزید بن معاویه در مجموع سه سال و نه ماه به عنوان خلافت بر مردم سلطنت کرد و در 38 سالگی در سال 64هجری قمری مرد.
منبع: انتخاب
• راه حسین، کوتاهترین راه رسیدن به بهشت است.
• خون جاری عاشورا، تا ابدیت در رگ و ریشه آزادگی جاری است.
• حسین، میزان سنجش صداقت آدمی است و قبول ولایت حسین، براتِ آزادی انسان از جهنم پلیدیهاست.
• عاشورا، عاشقانه ای آرام در قلب واقعه کربلاست.
• حسین، زیباترین نامی است که در شناسنامه بشر نوشته اند.
• عاشورا، صحنه نمایش فراگیر و فشرده تمامیت کارزار خوبی و بدی است.
• عاشورا، عرضه اثبات ظفرمندی انسان خداگونه بر سپاه ابلیس است.
• حسین، تفسیر بعثت، ترجمان نبوت و معنای امامت است.
• عاشورا، تداوم رسالت انسان در پهنه خلقت است.
• عاشورا، شراره عشق حق است که بر جان عاشقان حسین فرو می ریزد.
• ای خدا! جوششِ چشمه های عاشورا را در قلب ما جاری کن، و دل های ما را از زلال مهرش سیراب گردان.
• محرم، ماه محرم شدن در پیشگاهِ خدا و مَحرم شدن، با حسینیان است.
• عاشورا، انفجاری از نور بود و تابشی از حق، که بر اندیشه ها تجسم کرد.
• عاشورا، قرارگاه عشق است و پناهگاه عاشقان. کیست که از این معبر عبور کند و قرار و پناه نگیرد؟
• عاشورا، تکلیف است و عاشورایی شدن عمل به تکلیف.
• هیچ نقطه ای در هویت هستی نیست که از حرکت و شعر و شعور عاشورایی خالی باشد.
• عاشورا، از جاذبه ها دل کندن و به جذبه دوست رسیدن است.
• محرم، ماه تجدید حیات بشریت است.
• عاشورا یک نیم روز بیش نیست که در آن، شهادت به روشنی بر سر تکلیف خویش ایستاده است.
• شهادت، طرحِ کربلاست و اسارت، شرح آن!
• این شمعِ وجودِ حسین است که محفلِ محرم را پیوسته روشن نگاه می دارد.
• حسین، نام آورترین نام و نامدارترین سردار بر چکاد روشنی هاست.
• حسین، تندیس ایمان و عشق الهی است.
• عاشورا، مجمعِ عمومی حماسه سازان هستی است.
• حسین(علیه السلام) ، آرزوی جویندگان و آبروی یابندگان است.
• محرم، حریم حرم خدا و حرمت سنت حسین(علیه السلام) است.
• کربلا، عمیق ترین زخمی است که بر پیکر زمین نشسته، و رساترین فریادی است که در دهلیز تاریخ پیچیده است.
• نخل ها، از سنگینی داغ تبار علی(علیه السلام) خمیده اند.
• حسین(علیه السلام) ، حماسی ترین شاهنامه جهان است.
• عاشورا، بغضِ گریه را می شکند و جام سینه را از خون لبریز می کند.
• محرم، ماه آمیختگی با حسین و آموختگی از حسین است.
• محرم، تنها ماهی است که در تقویم ها با سرانگشت خونین ورق می خورد.
• تاسوعا، مقدمه جانفشانی و عاشورا، سرفصل دلباختگی در محضر حسین(علیه السلام) است.
• برای شناخت و معرفت حسین(علیه السلام) ، باید از مرزِ تاسوعا و عاشورا گذشت.
• حادثه عاشورا، کمر تاریخ را شکست و ماندگارترین باور را بر پهنه زمان نگاشت.
• در نهمین منزل از ماه عاشقی، سیل اشک را به میهمانی خون دلِ دهمین منزل فرا می خوانیم.
• کربلا چرا تشنه ای؟ این اشک زلال و شیرین نسل هاست که قطره قطره بر پهنای گونه دلت می بارد.
• محرم، سیاه پوش لحظه های عاشوراست.
• نام حسین(علیه السلام) را مشعل راهمان می کنیم تا در بیراهه های پرپیچ و خم گمراهی، گم نشویم.
• خون حسین(علیه السلام) و یارانش، قبله نمای کمال و سعادت است.
• امروز، درِ بوستانسراىِ عاشورا، با مقتلخوانىِ گریه گشوده مىشود؛ پس «اى اشکها بریزید».
• آسمان نینوا، در محضر این همه خون، از وسعت آبىِ خویش شرمسار است.
• عاشورا، جادهاى پر عبور براى عاشقانه هاى جگرسوزِ آب است.