یــادهـــــا و خــاطـــــــــــــــره هـــــا

یــادهـــــا و خــاطـــــــــــــــره هـــــا

رســول خــدا (ص) : مــــردم در خــواب انـد وقتــى کـه می میــرنــد, بیـــدار مـیشــونــد
یــادهـــــا و خــاطـــــــــــــــره هـــــا

یــادهـــــا و خــاطـــــــــــــــره هـــــا

رســول خــدا (ص) : مــــردم در خــواب انـد وقتــى کـه می میــرنــد, بیـــدار مـیشــونــد

لذت های هفتگانه دنیوی

روزی امیرالمؤمنین (علیه السّلام) جابربن عبدالله را دید که آهی می‌کشد، فرمود:

آیا برای دنیا آه می‌کشی؟

عرض کرد: آری!

حضرت فرمودند: ای جابر! لذّت­های دنیا در هفت چیز است:

1-  المأکُولُ (خوردنی) 2- وَ المَشروبُ (آشامیدنی) 3- و المَلبوس (پوشیدنی)4-  وَ المَنکُوح (آمیزشی) 5- وَ المَرکوبُ (سوارشدنی) 6- وَ المَشمومُ (بوئیدنی)7ـ و المسموع (شنیدنی).

1ـ فَألَذّ المَأکولاتِ العَسَلُ وَ هُوَ بَصقٌ مِنْ ذُبابۀٍ

لذیذترین خوردنی­ها عسل است و آن آب دهان مگسی(زنبور) است.

2ـ وَ أحْلَی المَشروباتِ الماءُ وَ کَفی بإباحَتِهِ و سِباحَتِهِ

گواراترین آشامیدنی­ها آب است که بر خاک روا و روان باشد.

3ـ وأعلَی المَلبوساتِ الدِّیباجُ وَ هُوَ مِن لُعابُ دُودَۀٍ

و بهتریـن پوشیدنـی‌ها ابریشـم است و آن از آب دهـان کرمی است.

4ـ وأعلی المَنکُوحاتِ النِّساءُ وَ هُوَ مَبالٌ فی مَبالٍ و مِثالُ لِمثالٍ وَ انَّما یُرادُ أحسَنُ ما فِی المَرأۀِ لِأقْبَحِ ما فیها

بهترین همبستر زنانند و آن فرو رفتن مَبالی در مَبالی و نزدیکی دو عضو همانند (دو محل ادرار) است. زیباترین چیز زن (لذّت بردن جنسـی از او) و این زیباتریـن چیـز، از زشت­ترین عضو او خواسته می‌شود.

5ـ وَ أعَلی المَرکوباتِ الخَیلُ وُ هُوَ قواتِلُ

و بهترین سوار شدنی­ها و مرکب­ها، اسب است (که حتّی هنوز هم با وجود بهترین ماشین­ها، از بزرگ­ترین تفریحات بشر به ویژه ثروتمندان اسب سواری است) که آن هم کشنده است.

6ـ وَ أجَلُّ المَشْمُوماتِ ألْمِسْکُ وَ هُوَدَمٌ مِنْ سُرَّۀِ دابّهٍ

و ارزشمندترین بوییدنی­ها مُشک است و آن خون ناف حیوانی (آهو) می‌باشد.

7ـ وَ أجَلُّ المَسْمُوعاتِ اَلْغِناءُ وَ التَّرنُّمُ وَ هُوَ اِثمٌ

و بهترین شنیدنی­ها غنا و آواز است که آن هم معصیت و گناه است (که موجب هلاکت انسان خواهد شد)

و با این اوصاف، انسان عاقل و خردمند برای چنین چیزهایی هرگز آه نمی‌کشد.

جابر بن عبدالله می‌گوید:

 فَوَاللهِ ما خَطَرَتِ الدُنیا بَعْدَها عَلی قَلبی

به خداوند سوگند از آن زمان به بعد هرگز دنیا بر دلم خطور نکرد.

 ـ همان حضرت (علیه السّلام) در وصف دنیا پرستانی که به ظاهر دنیا به آن­ها رو کرده و با غرور و سرمستی به آن دل بستند و برای آخرت آماده نشدند می فرمایند:

به دنیا مشغول شدند تا این­که:

اُخِذَ بِکَظْمِهِمْ وَ رَحَلُوا اِلی دارِ قَوْمٍ لَمْ یَبْقَ مِنْ أکْثَرِهِمْ خَبَرٌ وَلا اَثَرٌ...

 (چنگال مرگ) گلویشان را گرفت و به سرای مردمی کوچ داده‌ شدند که از بیشتر آن مردم خبر و نشانی نمانده است...

 ـ حضرت حسیـن بن علـی (علیه السّلام) بسیار به این بیـت شعـر تمثّل می‌جست:

یا اَهْلَ لَذّاتِ الدُنیا لابِقاءَ لَها

                         اِنَّ اغتِراراً بِظِلِّ زائـلِ حُمْـقٌ

ای اهل خوشی­ها و لذّت­های دنیا، این لذّت را بقایی نیست، فریفته‌ شدن به سایه­ای گذرا نادانی است.

اگـر لـذّت تـرک لـذّت بـدانــی

               دگـر شـهوت نفـس، لـذّت ندانی

هزاران در از خلق بر خـود ببندی

               گـرت  بـاز  بـاشـد درِ آسـمـانـی

تو این صورت خـود، چنان می پرستـی

               کـه تـا زنده­ای ره، به معنی ندانـی

سفرهای علوی کند، مرغ جانـت

               گــر از چـنبـر آز، بـارش رهــانـی

ولیکـن تـو را صبـر عنقـا نبـاشـد

              که در دام شهوت، به گنجشک مانی

چنان می‌روی ساکن و خواب در سر

              که می‌ترسـم از کـاروان باز مـانـی

وصیّت همیـن اسـت، جـان بـرادر

              که اوقـات، ضـایـع مکـن تا توانـی

همه عمر تلخی کشیده است سعدی

              که نامش بر آمد به شیــرین زبانـی

 

ـ سفارش جناب لقمان (علیه السّلام) به فرزندش:

یا بُنَّی اِنّ الدُنیا بَحْرُ عَمیق قَدْ هَلَکَ فیِها عالَمٌ کثیرٌ فَاجعَلْ سَفینَتَکَ فیها الایمانَ، وَ اجْعَلِ شِراعَها التَوّکُلَ، وَ أجْعَلْ زادَکَ فیها تَقویَ اللهِ

فرزندم! دنیا دریای عمیقی است که خلق زیادی در آن هلاک شده‌اند. پس کشتی خود را در این دریای ایمان به خداوند و بادبان آن را توکّل به خداوند و توشه­ات را تقوای الهی قرار ده.

اگر نجات یافتی که به رحمت پروردگارت است و اگر از بین رفتی به جهت گناهان خودت بوده است.

ـ در همان کتاب روایت مشابهی آمده که این چند جمله را هم جناب لقمان u به فرزندش پند می‌دهد:

پسرم! سُکّان این کشتی صبر است و پاروهای آن روزه، نماز، زکات می‌باشد.

و بدانکه! هر کسی که بی‌کشتی به دریا برود، عاقبت غرق خواهد شد.

ـ مرحوم شیخ مفید(ره) در امالی نقل می‌کند: امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در خواب، جناب خضر نبی علی نبینا و آله علیه السّلام را دید و از او تقاضای نصیحت کرد.

خضر هم کف دست خود را به او نشان داد و حضرت دید که در کف دست خضر با خط سبز این رباعی نوشته شده است که:

قَـدْ کُنْـتَ مَیْتاً فَصِـرْتَ حَـیّاً

                              فَـاِنّ المـوتَ قَـدْ یـأتی

فَـابْـنِ لِـدارِ الْبَقـاءِ بَـیْـتـاً

                            وَدَعْ لِـدار الفَـنـاءِ بَـیْـتـاً

تو مرده بودی، زنده گشتی، بعد از مدّت کوتاهی، بار دیگری می‌میری.

پس برای دار جاوید (آخرت) خانه بساز و خانه سازی برای این دارفانی (دنیا) را واگذار.

منبع: http://www.hatampouri.ir

عذاب وجدان و حساس گناه

حساس گناه و عذاب وجدان حسی است همراه با اضطراب و نگرانی، که در خیالاتمان در مورد کاری که می توانستیم انجام دهیم، ولی در انجام آن کوتاهی کرده ایم یا اینکه به نحو احسن آن را عملی نکرده ایم، شکل می گیرد و در این حالت حس نارضایتی و خودخوری تمام وجود ما را در برمی گیرد.

ندایی از درون، شما را سرزنش می کند که به نوعی شاید همان حس مسئولیت پذیری است.

این تصورات منفی ذهن شما و عذاب وجدان در وجودتان باقی می ماند و در کوتاه زمانی روح شما را ناتوان و ضعیف می کند، کسانی که در زندگی بطور دائم از احساس گناه رنج می برند، به افسردگی، دلشوره و استرس ناشی از آن دچار می شوند.

دلایل احساس گناه و عذاب وجدان

شما در ضمیر ناخودآگاه خود در مورد موضوعی که در انجام آن کوتاهی کرده اید با خود می گویید که ای کاش تلاش خود را می کردید یا حداقل بیشتر سعی می کردید، همه ی این حالات از احساس ضعف و ناتوانی در شما ایجاد می شود.

آیا از این که به کسی کمک نکرده اید عذاب وجدان دارید؟

وقتی که دوست داشتید به کسی کمک کنید اما نتواستید و به نوعی فکر می کنید او را تنها گذاشته اید.

آیا فکر می کنید که  می توانستید بیشتر کمک کنید؟

در این حالت با خود می گویید "من به قدر کافی سعی نکردم به او کمک کنم"

آیا از اینکه به دیدار کسی نرفته اید عذاب وجدان دارید؟

با خود می گویید "ای کاش می توانستم بیشتر به او سر بزنم"

آیا زمانی که در انجام کاری اشتباه کرده اید احساس  گناه می کنید؟

بعضی افراد دائما" اشتباهاتی راکه اصلاً ربطی هم به آنها ندارد را به گردن خود می اندازند و عذاب وجدان تمام وجودشان را فرا می گیرد.

اگر کسی به شما بگوید تقصیر شما بوده و می توانستید بهتر این کار را انجام دهید، احساس شرمندگی و گناه می کنید؟

در این حالت به دلیل عدم مهارت و توانایی در مورد مسئله ای مورد انتقاد قرار می گیرد.

آیا سر کار خود دائماً فکر می کنید همه ی وظایف به دوش شما است و به دلیل عدم انجام کامل آن، عذاب وجدان دارید؟ این حالت بیشتر وقتی است که شما مسئولیت یک گروه را به عهده دارید.

در تمامی موارد فوق و مشابه آن، خود را از درون خود آزار می دهد، برای آشنایی بیشتر با علائم وقوع چنین حالاتی و غلبه بر این حس به موارد زیر توجه کنید:

احساس عدم توانایی

از زمان کودکی حس عدم توانایی و افسردگی ناشی از آن در انسان شکل می گیرد و به تدریج مغز و ذهن ما مثل یک اسفنج تمامی اتفاقات و داده های زندگی را در خود نگاه می دارد، در نتیجه بدون آنکه متوجه شویم می بینیم که تمام ابعاد زندگی، عادات و باورهای ما تحت این افکار شکل گرفته است.

به این ترتیب با همان الگو پیش می رویم، در اثر گذشت زمان و تکرار مداوم این عادات و افکار در وجود ما، تغییر پذیری این الگو بسیار مشکل است، درست مثل این است که، اسم خواهر شما مریم است، شما از بچگی این را می دانید و به این اسم او را صدا می زنید، اگر کسی به شما بگوید اسم او مریم نیست، اصلاً برایتان قابل قبول نیست و نمی پذیرید. افکار ما نیز به همین صورت در اعماق ذهن و وجود ما شکل می گیرد.

ایجاد و پیشرفت این عادات و حس عذاب وجدان از زمان کودکی تا به حال، چنان شما را رنج می دهد که به افسردگی های مزمن و نگرانی های ذهنی دچار می شوید،  و به تدریج تأثیرات آن بصورت ناتوانی ها و عدم موفقیت در تمام مراحل زندگی نمایان می شود. شاید باورش سخت باشد ولی پایه و روند زندگی ما در بزرگسالی همان تجربیات، افکار و عادات ذهنی است که در سنین 2 تا 5 سالگی در ما شکل گرفته است و منشأ تمامی مشکلات و ناهنجاری های ما از همان سن شروع شده است.

حتماً همگی، این جملات را از کودکی به خاطر دارید؛ "تو باید همیشه اینچنین باشی...، تو هیچ وقت نباید...، تقصیر تو بود که...،"

تأثیرات منفی این جملات در حین سادگی، اینقدر از کودکی ذهن ما را تحت فشار قرار داده است که حتی در همان سنین کم درون ما ریشه دوانده است. بطور مثال، والدین شما موقع خرید چیزی برایتان می گفتند: "تو فقط کارت شده خرج کردن، هرچقدر پول داشتیم برای تو خرج کردیم!" و در این حالات است که بدون اینکه متوجه باشید از همان دوران،  عذاب وجدان و احساس گناه در شما رشد کرده است.

در این راه بهتر است از کودکی با بچه ها از طریق بیان دلیل و منطق برخورد کنیم و آنها را از انجام کاری باز داریم نه با سرزنش و توبیخ.

البته جدای از دوران کودکی، احساس گناه و عذاب وجدان از دوران بزرگسالی نیز ایجاد می شود. شاید برای همه ی شما اتفاق افتاده باشد که در محیط کاری احساس کنید که هیچ کار مفیدی انجام نمی دهید یا در عملکرد خود دچار لغزش شده اید. خود را در نگاه دیگران بی ارزش می دانید، اگر از همین حالا جلوی پیشرفت این ناهنجاری ها را نگیرید مطمئناً افسردگی و ناامیدی تمام ابعاد زندگی شما را تا آخر عمر فرا میگیرد.

علاج پیش از واقعه!

قبل از ایجاد احساس گناه و عذاب وجدان، عامل آن را پیدا و مانع از شروع آن شوید.

به دلیل اینکه بیشتر علل این حالت به خاطر عدم انجام وظایف است، قبل از قبول و تعهد برای انجام کاری، باید کاملا" به نوع و حدود مسئولیت خود واقف باشید تا مطمئن شوید که اگر از عهده ی انجام صحیح آن بر می آیید، این مسئولیت را قبول کنید.

همه شما در زندگی علائم و آثار عذاب وجدان را در صورت، رفتار و روحیه خود تجربه کرده اید، بنابراین اگر هم در ابتدای کار هستید علت آن را بیابید و بکوشید تا این موضوع را همان موقع حل کنید.

در هنگام عذاب وجدان فرقی نمی کند، در مورد چه موضوعی و در کجای مسیر قرار دارید، این جملات را 5 بار تکرار کنید: "من نهایت تلاش خود را کردم، از همه ی مهارتها و توانایی هایم استفاده کردم، دیگر بیشتر از این در توانم نیست"

با تکرار این جمله، می بینید که چطور به مرور زمان از عذاب وجدان شما کاسته شده و متعاقباً اعتماد و اطمینان به نفس خود را افزایش داده اید.

منبع: http://www.mardoman.net