یــادهـــــا و خــاطـــــــــــــــره هـــــا

یــادهـــــا و خــاطـــــــــــــــره هـــــا

رســول خــدا (ص) : مــــردم در خــواب انـد وقتــى کـه می میــرنــد, بیـــدار مـیشــونــد
یــادهـــــا و خــاطـــــــــــــــره هـــــا

یــادهـــــا و خــاطـــــــــــــــره هـــــا

رســول خــدا (ص) : مــــردم در خــواب انـد وقتــى کـه می میــرنــد, بیـــدار مـیشــونــد

اهمیت نماز روز عاشورا

1-درس عبادت و بندگى

امام حسین علیه السلام و اصحابش درس عبادت و بندگى کامل را به بشریت آموختند، خیلى ها ادعا مى کنند ما خداوند را عبادت و بندگى مى کنیم ولى هنگام امتحان مردود مى شوند.

این شعار را مى دهیم ، اى کاش ما در کربلا بودیم ، امام حسین علیه السلام را یارى مى کردیم و سینه خود را سپر نماز قرار مى دادیم ، اما گویا واقعا اینطور هستیم . خود را امتحان کنیم .

2-اهمیت نماز اول وقت

سید الشهداء، در سخت ترین شرایط و در حین جنگ ، نماز را در اول وقت اقامه نموده و هیچ چیز نتوانست مانع نماز اول وقت ایشان شود، نمى گوید اول جنگ و بعد نماز، او این درس را از پدر بزرگوارش على علیه السلام آموخت . که روزى در جنگ صفین حضرت على علیه السلام در حالى که مشغول جنگ بود مرتب به خورشید نگاه مى کرد، ابن عباس عرض کرد: یا امیرالمومنین ! این چه کارى است که شما انجام مى دهید؟

حضرت فرمود: نگاه مى کنم تا موقع فرا رسیدن ظهر، نماز را (در اول وقت) بخوانم .

ابن عباس گفت : آیا حالا وقت نماز است ؟ ما مشغول جنگ هستیم .

حضرت فرمود: مگر ما براى چه چیزى مى جنگیم ؟ به درستى که ما براى نماز جنگ مى کنیم .

ابن عباس گفت : نماز شب على علیه السلام حتى در لیلة الهریر هم ترک نشد بیاییم مثل اصحاب امام حسین عمل کنیم ، هنگام ظهر بشتابیم به سوى نماز، و نماز را به یاد بیاوریم تا مشمول دعاى امام حسین علیه السلام شویم : ذکرت الصلوة جعلک الله من المصلین الذاکرین ؛ نماز را یاد کردى خدا تو را از نمازگزاران قرار بدهد

3-اقامه نماز

اقامه نماز اشاره به این است که نه تنها خودشان نماز مى خوانند بلکه کارى مى کنند که این رابطه محکم با پروردگار همچنان و در همه جا برپا باشد. در زیارت نامه امام حسین علیه السلام مى خوانیم .

اشهد انک قد اقمت الصلوة و اتیت الزکوة ؛ گواهى مى دهم که با کشته شدنت نماز را برپا کردى .)) و در زیارت مخصوص آن حضرت آمده است که سلام بر تو اى فرزند گرامى پیامبر! گواهى مى دهم که تو نماز را آن چنان که حقیقت آن مى باشد به پا داشتى و زکات را پرداختى و به حق و حقیقت فرا خواندى و از تباهى و ناپسندى ها نهى کردى و قرآن را چنانکه باید تلاوت نمودى و در راه خدا چنانکه شایسته بود جهاد کردى او به راستى نماز را به صورت بى نظیرى به پا داشت ، به گونه اى که مخصوص او بود و نه دیگرى .

4-برپایى نماز جماعت

سالار شهیدان ، در سرزمین کربلا با همه مشکلات و در مقابل چند هزار دشمن و ناله هاى زن و بچه ها، نماز جماعت را اقامه کرد،

امام مى توانست نماز را کنار فرزندانش در داخل خیمه به فرادى بخواند، و بعد به میدان برود، و در ضمن از تیرهاى دشمن نیز محفوظ مى ماند و چند لحظه اى را هم کنار فرزندانش لذت مى برد؛ ولى امام ، نماز جماعت را ترجیح داد و آن را در مقابل دشمن برپا نمود و یکى از اصحابش سینه خود را سپر قرار داد و به خاطر نماز به شهادت رسید.

6-محافظت بر نماز

نمازگزار در هر شرایطى چه در حالت عادى و یا خطر، از نماز باید محافظت کند، امام حسین علیه السلام و اصحابش از ستون دین یه خوبى پاسدارى کردند و در پایان جان خود را فداى نماز نمودند تا اسلام باقى بماند.

مروى است حضرت حسین علیه السلام پس از پایان نماز اصحاب را به جهاد ترغیب کرد و سپس فرمود: این بهشت است که درهایش باز شده و جوى هایش متصل و میوه هایش رسیده و قصرهایش زینت شده است و بچه ها و حورى هایش جمع شده اند و این رسول الله و شهدایى است که با او کشته شده اند و پدر و مادرم نیز هستند که انتظار قدوم شما را دارند و شما را بشارت مى دهند و آنها مشتاق شما هستند از دینتان حمایت کنید و از حرم رسول خدا و امامتان و پسر و دختر پیامبرتان دفاع نمایید. چرا که خدا شما را امتحان کرده ، شما در جوار جد ما هستید و نزد ما بزرگوارید، دفاع کنید خداوند شما را خیر دهد.

6-ترویج نماز

امام حسین علیه السلام هم براى دشمن، هم براى اصحابش، و هم براى آیندگان درس نماز داد، امام درحالى که خودش و اصحابش و فرزندانش ‍ تشنه بودند، از دشمن در خواست آب نکرد، ولى براى نماز و مناجات یک شب مهلت خواست .

از این در خواست امام علیه السلام مى توان به اهمیت نماز و دعا و نیایش و تلاوت قرآن پى برد که آن حضرت تا آنجا به این مسائل علاقه دارد که از دشمن ناجوانمردش در خواست مهلت مى کند تا یک شب دیگر از عمر خویش را با این اعمال بگذارند و چرا چنین نباشد که حسین علیه السلام براى ترویج و زنده ساختن نماز و قرآن و سفار الهى به اینجا آمده است و مناجات و نیایش با پروردگار بهترین و لذت بخش ترین دقایق زندگى اوست و باید هر ملتى که براى خدا قیام مى کند، همین اعمال را شعار و ملاک عمل خویش قرار بدهد.

7-درس عمل به آیات نماز

خداوند سبحان آیات فراوانى در مورد نماز در قرآن بیان نموده و عمل به آن واجب است و سبب رستگارى انسان مى شود.

8-درس احیاى اذان

امام در آن بحبوحه اذان گفتن را فراموش نمى کند، و شعار توحید را یک بار در گوش ها و دل ها زنده مى کند و همانقدر پیامبر به بلال مى فرمود: ((یا بلال فارحنا بالصلاوة ؛ اى بلال ! خوشحال کن ما را به نماز.)) به خاطر مى آورد، و هنگام ظهر امام ، به فرزندش مى گوید اذان بگو.

9-درس آزادى نماز و نمازگزار

امام معتقد بود انسان آزاد آفریده شده و دیگران حق ندارند او را بنده خود سازند خود او نیز این حق را ندارد که خود را برده دیگران سازد، نماز در کربلا، نشانگر آزادى امام و یارانش بود. هم نماز و هم نمازگزار آزاد است .

احدى نمى تواند جلو نماز و نمازگزار را بگیرد. امام به دشمنان نشان داد که شما اسیر نفس و دنیا هستید.

10-استعانت از نماز

حسین بن على علیه السلام پس از نماز صبح در روز عاشورا آرى ، پس از نماز صبح ! دو نکته را تذکر مى دهد: یکى اصل کشته شدن که به امر پروردگار است و دیگرى پایدارى و استقامت در برابر دشمن که هر دو نکته با نماز ارتباط مستقیم دارد، زیرا اگر در قرآن مجید حکم نماز درآیات متعدد آمده و نماز یکى از علائم اسلام و ایمان است ، در شرایط خاص جنگ و جهاد و حتى در آن مرحله اى که شکست ظاهرى و کشته شدن ، قطعى و مسلم است طبق فرمان الهى واجب است و اگر احیانا کسانى نماز بخوانند و حکم جهاد را فراموش کنند ازمصادیق کسانى خواهند گردیدکه قرآن مجید با تعبیر ((نومن ببعض ونکفر ببعض ))نکوهش مى کند.

و اماروح استقامت و پایدارى در جهاد نیز باید از همان نماز و ارتباط با پروردگار به دست بیاید و از عبادت و معنویت مدد و نیرو بگیرد که :
و استعینوا بالصبر و الصلوة

11-درس هدفدارى

ارزش وجودى هر انسان به ارزش هدف او بستگى دارد، امام به همه نشان داد که هدف ما خدا است و هدف ما احیاى روح و حقیقت نماز است امام در قتلگاه هدف خدایى خود را در نظر داشت و مى گفت : ((الهى رضا بقضائک ))

12-درس رمز و راز موفقیت

امام حسین چگونه پیروز شد، باید گفت یکى از عوامل مهم آن ، نماز و عبادت و اخلاص و دعاى امام و یارانش بود. همانطور در دوران جنگ تحمیلى رزمندگان اقتداء به امام حسین کردند.

13- شهادت در حال نماز

حضرت سید الشهداء علیه السلام به برادرش فرمود که : اگر من به لانه حیوانات پناه ببرم بنى امیه بر من دست پیدا مى کنند. مى داند که او را مى کشند و جناب امیرالمومنین علیه السلام مى دانست او را شهید مى کنند، من عالم مى دانم که مرا مى کشند حالا که مى داند خوب چرا توى خانه ؟ چرا توى دهلیز؟ چرا توى یک بیابانى بى اطلاع ؟ خوب . حالا که مرا مى کشند طورى کشته و شهید شوم که خون من هدر نرود، مظلومیت من برملا بشود، آنها که بالاخره على علیه السلام را مى کشتند؛ لذا مى رود به مسجد، اگر مسجد هم نمى رفت آن شب او را مى کشتند.

به یک وجه دیگر چه بهتر که حقانیتشان را بر مردم معلوم کنند، در مسجد سر نماز (مسجد ماءمن مردم است ) که قساوت و شقاوت را خوب برساند این را اختیار کرد، این مسیر را برگزیده است . نباید گفت چرا على امیرالمومنین تن به تهلکه داده چرا؟ قرآن که مى فرماید: لا تلقوا بایدیکم الى التهلکة .

انسان بالاتر از این حرف هاست .

اینها دست از امام حسین برنمى داشتند به هر طریقى او را مى کشتند، ولى امام جهاد و شهادت را اختیار کرد، و در میدان جهاد، درس استقامت و آزادى و شهادت و بندگى و معنویت و مناجات و عبادت و برپایى نماز براى تمام انسان ها داد.

نماز حقیقى را امام در شب ، صبح و ظهر عاشورا به تصویر کشید، اگر چه فیلمبردار آنجا نبود، ولى انسان با چشم بینا مى تواند الان هم ببیند چونکه آنها حق بودند و حق هم نابود شدنى نیست ، تا ابد این فیلم نماز کربلا زنده و پایدار است .

در قیامت خداوند تمام صف کربلا را به عالم محشر نشان مى دهد، واقعا رکوع و سجود امام دیدنى است . واقعا آنها چقدر قسى القلب بودند، که به قلب نماز و به قلب نمازگزار تیر زدند.

دشمنان با این کار ثابت کردند که نمازگزار واقعى نیستند، بلکه نمازگزار واقعى امام حسین و یارانش مى باشند، اگر آنها نمازگزار واقعى بودند به نماز و نمازگزار تیر نمى زدند.

14-درس امانت دارى

امام به ما آموخت که نماز امانت الهى است ، انسان باید به نحو احسن از آن امانتدارى کند.

هنگامى که وقت نمازمى شدعلى علیه السلام به خود مى پیچید،مى لرزید به او مى گفتند:اى امیر المومنین !تو را چه شده است؟

مى فرمود: وقت اداى امانتى رسیده است که خداوند آن را بر آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه کرد و آنها از تحمل آن ابا کردند و از آن بیمناک شدند

15-درس احترام به مقدسات

نماز عبادتى مقدس و ارزنده است و حسین علیه السلام به ما درس داد که چگونه در برابر این مقدسات باید موضع داشت . او در روز نهم محرم جنگ را به تاءخیر انداخت و به دشمن پیام داد که من نماز و قرآن را دوست دارم شبى را به من مهلت دهید! در روز عاشورا او مى توانست نماز را در میان خیمه ها بخواند و حتى آرامش نسبى براى خانواده خود فراهم کند و دیدید که در وسط میدان در میان تیرها و سنگ اندازى ها نماز را به اتمام رسانید و نشان داد که نماز در حین جنگ هم تعطیل بردار نیست .

16-درس اخلاص

امام حسین علیه السلام به ما درس اخلاص داد، کارى که انسان براى خدا مى کند باید خالصانه و با قصد قربت باشد، خلوص حسین خلوصبى شائبه و به دور از هرگونه ریب بود.

در هدف او ذره اى ریا آوازه گرى و خود خواهى و خودبینى نمى بینیم او براى خدا قیام کرد و تنها رضاى او را طلبید و در این طلب راست گفت و به صواب عمل کرد.

همین خلوص و اخلاص حسین بود که کارسازى کرد و نام او را تا حال زنده داشته و از این پس نیز زنده خواهد داشت و همین اخلاص و قصد قربت بود که خون او را خون خدا کرد و تربت او موجب شفاء شد و او به همین خاطر ثارالله است .

نماز او سراسر خلوص بود، اگر چه در میدان جنگ ، و در مقابل جمعیت بود، نماز او چه آشکار عین هم است ، در همه حال او را مى بیند. امام مصداق این آیه بود:

قل ان صلاتى و نسکى و محیاى و مماتى لله رب العالمین

17-درس شب زنده دارى

امام حسین علیه السلام در میدان جنگ هم سحرخیزى و شب زنده دارى را به ما آموخت ، یک شب جنگ را به تاخیر انداخت ، که با نماز شب و سحرخیزى وداع کند، شب عاشورا، در خیمه ها تماشایى بود، امام و یارانش در دل شب با معبود خود مناجات مى کردند.
امام چقدر عاشق نماز شب است ، در آخرین وداع او در روز عاشورا به خواهرش مى فرماید: خواهرم ! در شب مرا فراموش مکن و در آن هنگام برایم دعا کن . یعنى امام حسین از زینب التماس دعا داشت .

18-درس غیرت دینى

او به ما درس داد که چگونه از دین و قرآن و نماز دفاع کنیم ، و در مقابل تیرهاى دشمن نماز را برپا کردند و از هیچ چیز نترسیدند، و به هر شکلى نماز را خواندند. رزمندگان ما در دوران جنگ تحمیلى به مولایشان سید الشهداء علیه السلام اقتدا کردند.

19-حتى در جنگ ، نماز ترک نشد

حتى در میدان جنگ به ما گفتند، اصل عبادت ولو به صورت نماز خوف را فراموش نکنید، اینکه نماز مسافر شکسته است اصلش در قرآن کریم در مورد نماز خوف رزمندگان است ، در میدان جنگ و در حال حمله چگونه نماز بخوانند، از مکتب عاشورا درس نماز مى گیریم ، که انسان در هر صورتى باشد نماز از او برداشته نمى شود.

امام در مقابل تیرهاى دشمن نماز را اقامه نمودند، تا براى آیندگان درس ‍ باشد. نماز نشانگر اطاعت عبد از معبود و عاشق از معشوق است . و تمامى این درجات از عبادت یعنى اخلاص در بندگى در نماز تبلور مى یابد. اگر قرار بر این باشد که در لحظات سخت و جانفرسایى چون جنگ نماز انسان ترک شود این دیگر اطاعت از نفس اماره است . و حتى اگر این جنگ بر مبناى دفاع از کیان و سرزمین اسلامى صورت گرفته باشد بدون نماز ارزشى نخواهد داشت ؛ و عینا به معناى نفى اولین پایه از فروع دین است .

20-درس در همه حال به یاد خدا بودن

امام حسین علیه السلام به ما آموخت که در بحرانى ترین حالات و پیشامدها یاد خدا باشیم ، و با یاد او که به دل ها آرامش مى بخشد آرامش ‍ قلب پیدا نموده و این اطمینان قلبى را به یاران و خانواده اش نیز منتقل کرد، خطبه هایش با نام و یاد خداست ، امام در روز عاشورا در اوج سختى ها یک لحظه از یاد خدا غاقل نبود و پیوسته نام آن محبوب را بر زبان جارى مى کرد و به واسطه ذکر آن محبوب قطره وجودش را به دریاى الهى متصل مى ساخت . در روایت آمده که روز عاشورا امام حسین پیوسته و مداوم خدا را یاد مى کرد و مى گفت :

لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم .

21-درسى به پیکارگران در راه حق

این بود راه و رسم حسین بن على علیه السلام و یارانش در روز عاشورا که ((نماز)) همه مسائل را تحت الشعاع قرار مى دهد و آن حضرت به هنگام نماز همه چیز را فراموش مى کند و از دشمن خونخوارش درخواست آتشبس مى نماید.
و این درسى است به همه پیکارگران در راه حق ، درسى است که پدر ارجمندش امیر مومنان علیه السلام در صفین و در بحبوحه جنگ به پیروانش یاد مى دهد، آنگاه که ابن عباس دید آن حضرت مراقب و منتظر وقت نماز است ، سوال نمود: یا امیرالمومنین ! مثل اینکه نگران مطلبى هستید؟

فرمود: آرى ! مراقب زوال شمس و داخل شدن وقت نماز ظهر مى باشم .

ابن عباس گفت : ما در این موقع حساس نمى توانیم دست از جنگ برداریم و مشغول نماز گردیم .

امیر مومنان علیه السلام در پاسخ وى فرمود: ((انما قاتلناهم على الصلوة ))؛ ما براى نماز با آنان مى جنگیم .))

آرى ! در جنگ صفین نماز صفین نماز شب على علیه السلام نیز ترک نمى گردید و حتى در لیلة الهریر

22-دفاع از نماز و نمازگزار

یکى از درس هاى آموزنده نهضت سالار شهیدان حضرت حسین بن على علیه السلام پیوند آن با عبادت و نماز است ، به گونه اى که ظهر خونین عاشورا براى همیشه ، همراه با کلمه نورانى((نماز)) در خاطر تاریخ مانده است و یکى از شهداى کربلا نیز در هنگامى به شهادت رسید که از امام حسین علیه السلام محافظت مى کرد تا آن اسوه نمازگزاران نماز بخواند. این درس است که اهمیت نماز را بیان مى کند و غفلت از آن هرگز روا نیست .

http://www.nooreaseman.com/forum347/thread11626.htmlمنبع:

گناهانی که باعث پشیمانی می شوند

1-قتل ناحق

امام سجاد (ع) در بیانی می فرمایند: والذُّنوبُ التی یُورثُ النَّدَمَ قَتلُ النَّفسِ الّتی حَرَّمِ الله قال اللهُ تعالی فِی قصَّةِ قابیلً حِینَ قتل اخاه هابیل فعجزَ عَن دَفنِهِ (فَأَصبَحَ مِنَ النّادمین)؛ گناهانی که پشیمانی می آورند (یکی) کشتن نفس انسانی است که خداوند آن را حرام کرده است. خداوند بلندمرتبه در قصه قابیل، آن زمانی که برادرش هابیل را به قتل رساند و از دفن او عاجز شد، می فرماید: از زمره نادمین و پشیمان ها گشت.

2-قطع رحم

دومین گناهی که پشیمانی بدنبال دارد و بسیار بزرگ است، قطع رحم یا همان ترک صله رحم است. امام سجاد (ع) در ادامه می فرمایند: «و تَرَک صلةِ القَرابَةِ؛ و ترک صله ارحام و بستگان.» ترک رابطه با رحم از گناهانی است که حسرت و پشیمانی را به دنبال دارد؛ که نمونه های آن را به وضوح در جامعه مشاهده می کنیم.

حضرت سجاد (ع) به فرزندش امام باقر (ع) فرمودند: «ایّاک و مُصاحَبَةَ القاطع لِرَحِمِهِ فاِنِّی وَجَدتُهُ ملعوناً فی کتاب الله عزَّ وَجلَّ فی ثلاثِ مواضعَ؛ فرزندم! از دوستی با کسی که پیوند خویشاوندی را قطع کرده بر حذر باش که من او را در سه آیه از قرآن ملعون یافتم.

3-ترک نماز اول وقت

امام سجاد (ع) دسته ی دیگر از نادمین را افراد سهل انگار در نماز اول وقت قلمداد می فرمایند چنانکه این فرموده ی امام سجاد (ع) کاملا منطبق بر قرآن می باشد؛ آنجا که می فرماید: (والذین هُم علی صلَوَاتِهِم یُحافِظونَ)؛ «آن ها کسانی هستند که در حفظ نمازهای خویش می کوشند.» از مهم ترین مصداق محافظت نماز، محافظت بر وقت آن است؛ لذا در حدیث می خوانیم که: حضرت علی (ع) از رسول خدا (ص) نقل فرموده است  که آن حضرت فرموده اند: هرگاه نمازگزار رکوع و سجده های نماز را کامل انجام دهد و بهره آن را تماماً ادا کند، نوری از نماز به سمت آسمان بالا می رود که می درخشد و درهای آسمان برای آن باز می شود و [به نمازگزار] می گوید: مرا حفظ کردی، خدا حفظت کند! پس ملائکه می گویند: خداوند بر صاحب این نماز درود فرستد؛ ولی اگر بهره آن را کامل ادا نکند، در حال تاریکی به سوی آسمان صعود می کند و درهای آسمان به روی آن بسته می شود و نماز می گوید: مرا ضایع کردی، خدا ضایعت کند! و آن نماز به چهره او زده می شود.»

راز این که عدم محافظت بر نماز پشیمانی و حسرت دنیا و آخرت را در پی دارد این است که اگر نماز با تمام آدابش در اول وقت انجام گیرد، زمینه مطمئنی برای همه خوبی ها و نیکی ها خواهد بود و اثر نماز که بازداشتن از فحشاء و منکرات است محقق خواهد شد.

4-وصیت نکردن و ترک ردمظالم

امام سجاد (ع) چهارمین گروه پشیمانان در آخرت را افرادی معرفی نموده اند که به ترک نوشتن وصیت می پردازند.

هستند کسانی که وصیتنامه نوشتن و یا وصیت کردن را بد می دانند؛ ولی نمی دانند که ممکن است مرگ ناگهانی دامن آن ها را بگیرد، در حالی که دیون مردم و مظالم آن ها و یا نماز و روزه قضا داشته و وصیت به آن را ترک کرده باشند، آنگاه دچار حسرت و پشیمانی شوند. از این گذشته، گاه انسان مایل است کارهای خیری انجام دهد؛ اما در زمان حیاتش به خاطر نیازهای مالی خودش موفق به این امر نیست. منطق عقل ایجاد می کند که او از اموالی که زحمت تحصیل آن را کشیده است، برای انجام این کارهای خیر- لااقل برای بعد از مرگش- محروم نماند.

در ادامه روایت فوق، حضرت سجاد (ع) می فرماید: «وَرَدُّ المَظَالِمِ؛ کسی که ردّ مظالم را ترک کند [باعث پشیمانی می شود].» مقصود این است که گاه انسان مالی از مردم ضایع نموده که یادش رفته مربوط به چه کسی بوده است. برای این گونه موارد خوب است مالی در راه خدا به عنوان ردّ مظالم به نیت صاحبان مال داده شود تا روز قیامت جبرانی حق آن ها شود. ترک این مسئله نیز در قیامت پشیمانی و حسرت را به دنبال دارد.

5-عدم پرداخت زکات

امام سجاد (ع) در بیان پنجمین گناه حسرت زا می فرمایند: «و مَنعُ الزّکاة حتّی یحضَرَ المَوتُ و ینفَلِقَ اللِّسانُ؛ ندادن زکات تا زمانی که مرگ فرا برسد و زبان بند آید.» آنوقت است که با چشمان خود می بیند که همین اموالی را که خمس و زکاتش را نداده و آن را ذخیره نموده است، در اختیار ورثه قرار می گیرد و آن ها از آن استفاده می کنند؛ ولی عذاب زکات ندادن و حسرت طولانی آن به صاحب مال برمی گردد.

http://faramarz51.blogfa.com/post-297.aspxمنبع:

 

آغاز جنگ و جوانهای کوهدشتی در گیلان غرب

سال 1359سالی پراز خاطرات تلخ وشیرین است سالی به یاد ماندنی از رشادتهای دلاورمردانی که تا کنون حتی نامشان را کسی نمی دانست و نه آنها برای نام ونان دراین برهه از زمان به فکر ویاد آن بودند .

رزمندگانی که عشق به امام و لبیک به ندای او و حب به وطن آنها رادر حین جوانی ونوجوانی لباس رزم پوشاند وتن نرم ولطیف خودرا آماج گلوله های سرب و چرخ های پولادین تانکها و بمبارانهای بی امان بعثی کرده بود

عشقی واقعی و با انگیزه وهدفدار.

به زودی از این مردان مرد خواهم گفت زیرا خودم درکنارشان بودم ودیدم که چه کردند

به امید خداوند نامشان را یک به یک  خواهم نوشت وخاطراتشان را هم خواهم نوشت تا بدانید وبدانند که چه شیرمردان بی ادعائی درایران اسلامی بودندو وهستند که منتظر فرمان قائدشان نشه اند

شروع حرکت به میدان نبرد

ساعت تقریبا 9صبح بود از رادیو اعلام شد  فرمانده کل قوا حضرت امام خمینی اطلاعیه  مهمی را صادرفرموده اند.

همه چشمه گوش و گوش هیمان فقط منتظر یک صدا بود، آهم صدای فرمانده ، قلبهامان به طپش افتاده بود ، وجودمان سراسر هیجان !همه می گفتیم چه اتفاقی افتاده است چرا امام اینبزرگ مردتاریخ ،فرمانده ای قدرتمند وباتقوا و ناجی مستضعفان جهان فرامانی جدید صادر کرده است ، یاد 22بهمن57افتادم که اعلام شد، امشب اطلاعیه مهمی از حضرت امام صادرمیشود و دیدیم که چه شد ، تارو پود حکومت 2500ساله شاهنشاهی بنیان کن شد و دستان خالی ملت سلاح شد و سلاح های پهلوی چون کلاه پهلوی برزمین افتاد .

این حالت هم در سال 59 برایم اتفاق افتاد میدانستم اما کاری خواهد کرد کارستان  ، صدای رادیو را لحظه ای خاموش نمی کردم که اعلام شد بسم الله الرحمن رحیم اطلاعی مهم فرمانده کل قوا حضرت امام خمینی (ره) و فرمان حرکت به جبهه ها با هر امکاناتی ودر سریع ترین وقت ممکن ....

حدود 400نفر از نیروهای دوره دیده همراه با ده کثیری از مردم معمولی اعم از روحانی و معلم ومحصل و کاسب و کارگر و.. درمحل سپاه کوهدشت تجمع کرده و با چند دستگاه مینی بوس با شوق و ذوق فراوان به طرف جبهه ها حرکت کردیم .

کاروان اعزامی بعد از 5ساعت حرکت جانانه به مقر سپاه کرمانشاه (آن زمان باختران بود) رسیدیم و با همان لباس معمولی وارد پادگان شدیم .

به محض ورود توسط فرماندهان سپاه و ارتش به لباس  سربازی و لوازمات اولیه اما بدون سلاح (چون سلاحی نبود)  با همان چند اسلحه برنو و ام یک و یوزی و چند عدد کلت کمری  درمحل های تعیین شده جهت استراحت و تعیین محل اعزام  به خوابگاه رفتیم  ، شاید باور این مطلب آسان نباشد اما نیروهای اعزامی از کوهدشت برای اعزام آرامش و آسایش را ازماندهان گرته بودند .نهایتا ساعت 9شب بود که جلسه ای با حضور تمام فرماندهانی که از کوهدشت ،نورآباد ، پلدختر ، الشتر ، بروجرد، دورود ، ازنا ، الیگودرز سایر استانها آمده بودند و دراین جلسه ابوشریف و چند نفراز نیروهای انقلابی از تهران و نماینده فرمانده کل قوا درآن شرکت داشتند نیروها را به چند گروه تقسیم کرده  وبه فرماندهان گروه ها  مناطق حساس را اطلاع دادند . یکی از این مناطق که در دسترس و بسیار خطرناک و مورد هجوم بعثیان قرارگرفته بود گیلانغرب بود .

برای اعزام به گیلانغرب عده مهم نبود جسارت و شجاعت نیاز بود ماهم (کریم خاوری ،میرزا آزادبخت ...)که مسئولیت گروه اعزامی را برعهده داشتیم با هماهنگی و همفکری نیروها را به سهمنطقه گسیل دادیم عده ای را کامیاران ف تعدادی به سرپل ذهاب و 32نفرنیروی زبده وآموزش دیده وجوان را هم برای درگیری بهگیلانغرب با فرماندهی خودم با یک دستگاه اتوبوس به گیلانغرب حرکت کردیم .

آن زمان قدرت و حراست از جاده ها از کنترل نیروهای خودی خارج ونا امن ترین منطقه ورودی های به گیلانغرب بود .

راننده اتوبوس یادش بخیر با من صحبت وگفت از باخترا بزنیم بیرون امنیتی نیست و الان که ساعت 9.30شبه تمام سنگرها دست دمکراتها و کومله است خیلی سخت  است رفتن به آن منطقه اگر ممکن باشه خارج از شهر اردو بزنیم وهوا که روشن شد برویم به طرف مقصدپرسیدم احتمال درگیری چند درصد است واو گفت هزار درصد وسکوت کرد .

مانده بودم چه باید بکنم ، داخل اتوبوس آمدم وماجرا را بدون هیچ نقطه ابهامی برای رزمندگان تشریح کردم و گفتم نظرشما برای من مهم تر است از رای و نظر من خواهد .

همه باهم فریاد زدند لبیک یا خمینی  ما گوش به فرمان رهبریم وتا پای جان آماده ایم  راننده هم که این شعار رادید پشت فرمان مستقر شد و با تمام قدرت بر پدال گاز فشار آورد ، اتو بوس زوزه کشان گردنه ها و پیچ های خطرناک را درمی نوردید و رزمندگان کوهدشتی با فریادهای غرور آفرین وشعارهای تند انقلابی بر این قدرت وجسار می افزود .

به نزدیکترین گردنه به گیلانغرب رسیده بودیم که حرکات مشکوکی را در کنار جاده با جابجائی نورهای که دیده میشد ملاحظه کردم به راننده گفتم رزمندگان مشغول شعار دادن و صحبت کردن هستن اگرموردی بود به هیچ عنوان توقف نمی کنی و به راهت ادامه میدهی اگرهم نیاز بود ماچند نفر را که قبلا باهم مشورت کرده بودیم وسلاح برنو وام یک داشتیم آماده کرده ام فقط تو به راهت ادامه بده .

برای دلگرمی و ابراز وجود از شیشه اتوبوس که پائین کشیده شده بود تیری شلیک کردم که هم رزمندگان وهم دشمن بداند که ما نه هراسی از دشمن داریم ونه از مسیرمان باز می گردیم

اتفاقا این ترفند که مورد اعتراض چندنفری هم قرارگرفت اثرخوبی بر نیروها گذاشت وباعث متواری شدن دشمن از کمینگاهشان شد.

نزدیکی های صبح بود که به ورودی گیلانغرب رسیدیم شهر خالی از سکنه بود وهیچ نیروی نظامی  وارتشی  ومردم هم نبود ، چندتا تانک بودند که برای درامان ماندن از تیر دشمن به کوه های اطراف شهر پناه برده بودند فقط تقریبا در ابتدای خیابان های وردی شهر یک تیربار پایه ام ژ 3 دیده میشد و دیگر کلاغی هم پر نمیزد  .

چند دقیقه ای منتظر ماندیم وخبری نشد تا اینکه چند نفر از نیروها با سروصد و شلیک تیرهوائی یکی از نگهبانان که به پناهگاه رفته بود را مجبور به بیرون آمدن کردن د، آن شخص ستوان سوم ژاندارمری بنام آقای احمدی بود که تنها جامانده از نیروهای پاسگاه بودند.

از ستوان احمدی پرسیدیم پس نیروها کجا هستند که با ناوری و هیجان گفت شما کی وچطور وارد شهر شدین ؟!!!! شهر هم  در محاصره است وهم زیر توپخانه ی دشمن ودر تیررس نیروهای عراقی  است؟!!!

اوبا ناباوری به ما ونیروهای بدون صلاح وجوان نگاه می کرد ویک باره فریاد زد خدارا شکر خدارا شکر ما نجات یافتیم ؟

خلاصه با داد وفریاد ستوان احمدی دوتا استوار که درون پناهگاه بودن بیرون آمدند و مارا به درون بخشداری که خالی شده بود هدایت کردند و گفتند دشمن مارا زیرنظر دارد از بخشداری بیرون نمی آئید تا از خطر تیر دشمن درامان باشید برایمان چندتا پتوی کهنه و مقداری هم بشقاب های درب و داغان و چندتا قاشق و... آوردند

از آنها درخواست آذوقه و سلاح کردیم که با کمال تعجب گفتند ما خودمان 4روز است چیزی نخورده ایم ! شهر خالی از سکنه است و عراقی ها دارن هر روز پیشروی می کنند شما از ما آذوقه می خواهید . یک استوار دوئی آنجا بود و با کمال ناباوری به جای تشویق و روحیه دادن به ما گفت ، آقای خاوری جلو  وسمت چپ و سمت راستمان نیروهای عراق هستند والان پشت تپه سفید منتظرند  به ماحمله کنند فقط سمت جاده ای که آمده اید امن است تا دیر نشده است برگردید این جمله با خنده رزمندگان کوهدشتی پاسخ داده شد وتا اکنون هم که باهم مینشینیم عامل خنده بچه های همرزم است که او گفت ( خاوری برگردید خطر است ) به ایشان گفتیم ما که برایتفریح وگردش نیامده ایم ما برای مقابله با این خطر آمده ایم وترس هم برایمان معنا ندارد ...

 استوار گفت اوضاع کاملا نابسامان و تقریبا شهر درحال سقوط کامل است من هنوزدرعجبم شما چطور توانسته اید وارد شهر شوید؟.

ما ( کریم – میرزا آ– اکبر – الیاس و هاشم ) که با ستوان احمدی و دوتا استوار صحبت می کردیم از آنها خواستیم که این مسائل را به بچه ها مطرح نکنید تا روحیه آنها ضعیف نشود .از ما برای گرفتن سلاح اصرار و از آنها مخالفت .

به مقر برگشتیم وبه بچه های همرزم گفتیم آذوقه و سلاح فعلا به علت نا امنی منطقه مقدور نیست شما استراحتی بکنید تا ما گشتی در داخل شهر بزنیم وبرگردیم .

ساعت تقریبا 10صبح بود که صدای شکستن دیوار صوتی و به دنبال آن غرش هواپیماهای دشمن بالای سرمان وحشتی عجیب ایجاد کرده بود ما که تا آن زمان هواپیماهای دشمن از این ارتفاع نزدیک وشکسته شدن دیوار صوتی را ندیده ونشنیده بودیم دربهت وحیرت فرو رفتیم فقط هرکدام ازهمرزمان با سلاح های اندک به طرف هواپیماهای دشمن تیراندازی می کردند.

بعد از حدودنیم ساعت مانوار هوائی دشمن سکوتی وحشتناک سراسر منطقه را فرا گرفت . ماهم داخل بخشداری شدیم ومن ومیرزا با هم به طرف مقر پاسگاه رفتیم.

کریم خاوری                     میرزا آزادبخت                      ابراهیم آزادبخت (اوره)    

ابراهیم آزادبخت                رضا آزادبخت                       احمد آزادبخت

حسن آزادبخت (مرحوم)     محمدصادق آزادبخت            یوسف آزادبخت         

علی کرم آزادبخت             الیاس دلوجی                     جمال دلوجی

اکبر حیدری                      محمود مبلغی                     ماشاالله  مروجی(مرحوم)

مقدم                             هاشم مردادی                     قاسم مرادی

مرادعلی محمدی             ماشالله علیمحمدی              کرمرضا پیریائی   

مریدعلی دلفانی(مرحوم)   رحیم(جعفری)طهماسبی       سعید خسروی   

عیسی میرزاپور  (مرحوم)   میرزا میرزاپور                      حاج محمد رضائی(مرحوم)

محمدرضا قبادی                مجید غلامی                       شیرمحمد آزادبخت

بر گرفته از وبلاگ شیرز و مدیریت وبلاگ حاج کریم خاوری

 

آیا مردگان در حق زندگان دعا می کنند؟

از روایات استفاده می‌شود که مردگان با زندگان ارتباط دارند و از رفتن افراد بر سر مزار آنان آگاهی می‌یابند و با آنان انس می‌گیرند، و در مواردی به زندگان سفارش کرده‌اند که از آنان عبرت گرفته و تا توانایی­­هایشان از بین نرفته، گذشته خود را جبران نمایند، اما نیاز مردگان به زندگان بیشتر است؛ زیرا دست آنان از انجام کارهای خیر کوتاه است و این زندگان هستند که می‌توانند با انجام برخی کارهای خیر سبب آمرزش آنان و یا بالا رفتن درجه آنان شود.

در ذیل، روایاتی در این زمینه بیان می‌شود:

1-رسول خدا(ص) فرمود: «سوگند به خدایى که جانم در قبضه قدرت او است؛ اگر آنان(بستگان میّت)، حال و روز شخصی را که از دنیا رفته است می‌دانستند و سخنان او را می‏شنیدند، او را رها کرده و به حال خود گریه می‏کردند. تا این‌که جنازه مرده را حمل می‌کنند، روحش بر بالاى آن قرار گرفته و فریاد می‏زند! اى فرزندان و کسان من! دنیا شما را چون من به بازیچه نگیرد، و من مالى را از حلال و حرام جمع کردم و براى شما نهادم و بدون زحمت به شما رسید و سختى و وزر و وبالش براى من مانده و شما از همین بلایى که گریبان مرا گرفته دوری کنید که شما نیز چون من گرفتار خواهید گشت».[1]

2-امام صادق(ع) فرمود: «هر کس از مسلمانان براى مرده­ای عمل صالح و نیکویى انجام دهد پاداش او دو چندان شود و خداوند متعال آن مرده را از آن عمل خیر و ثوابش بهره‏مند گرداند».[2] و «نماز، روزه، حجّ، صدقه، اعمال خیر و دعا که برای مرده انجام می‌دهند در قبرش بر او وارد می‌شود و به او می‌رسد و ثوابش را براى کسى که آن‌را انجام داده و نیز براى مرده می‌نویسند».[3]

3- اسحاق بن عمّار ‏می‌گوید به امام کاظم(ع) گفتم: آیا مؤمن آگاه است از کسى که قبر او را زیارت می‌کند؟ آن‌حضرت فرمود: «بلى، پیوسته تا مادامى که زائر بر سر قبرش هست با او مأنوس می‌باشد و وقتى زائر بلند شده تا از سر قبر او بر‏گردد از برگشتن وى وحشتى در مؤمن مرده پیدا مى‏شود».[4]

البته با جست‌وجویی که در منابع روایی صورت پذیرفت؛ روایتی که دلالت بر سرعت اجابت دعای مردگان درباره زندگان کند یافت نشد. اما از برخی روایات استفاده می‌شود که دعای فرزند بر سر مزار پدر و مادر مستجاب است و سفارش شده است که افراد بر سر مزار آنان رفته و از خداوند حاجت خود را بخواهد؛ امام صادق(ع) به نقل از امام علی(ع) فرمود: «مردگانتان را زیارت نمایید، پس همانا ایشان به دیدار شما خوشحال شوند و هرگاه شخصی از شما درخواستی دارد، پس نزد قبر پدر و مادر رود و برای آنان دعا کند و حاجت خود را از خدا بخواهد».[5]

همچنین در دسته‌ای دیگر از روایات اشاره شده است که خیرات در حق پدر و مادر بعد از مردن آنان، برای فرزندانی که اسباب ناراحتی آنان را فراهم کرده و عاق آنان شده‌اند، سبب رهایی آنان از عاق شدن می‌شود.

امام صادق(ع) می‌فرماید: «گاهى والدین کسى از دنیا می‌رود و حال این‌که فرزند خود را عاق کرده‏اند، ولى او بر ایشان دعا می‏کند و خیرات بر ایشان می‏دهد، لذا از نیکوکاران نوشته می‏شود».[6]

یادآور می‌شویم حساب اولیای الهی جدا است و خداوند اختیاراتی به آنان داده است که می‌توانند در حق زندگان شفاعت نموده و از خداوند اجابت دعای آنان را بخواهند. در این باره نمایه «توسّل و قدرت نداشتن مردگان در شنوایی»، سؤال 20190 را مطالعه نمایید.

[1]. شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، ص 170، مطبعة حیدریة، نجف، بی‌تا.

[2]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 185، دفتر انتشارات اسلامى، قم‏، 1413ق.‏

[3]. همان.

[4]. کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، ج 3، ص 228، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407ق.‏

[5]. همان، ص 230.

[6]. دیلمى، حسن بن محمد، إرشاد القلوب إلى الصواب، ج 1، ص 195، الشریف الرضی، قم، 1412ق‏.

منبع: http://islamquest.net/fa/archive/question/fa