یــادهـــــا و خــاطـــــــــــــــره هـــــا

یــادهـــــا و خــاطـــــــــــــــره هـــــا

رســول خــدا (ص) : مــــردم در خــواب انـد وقتــى کـه می میــرنــد, بیـــدار مـیشــونــد
یــادهـــــا و خــاطـــــــــــــــره هـــــا

یــادهـــــا و خــاطـــــــــــــــره هـــــا

رســول خــدا (ص) : مــــردم در خــواب انـد وقتــى کـه می میــرنــد, بیـــدار مـیشــونــد

با پسرهای بچه ننه ازدواج نکنید. (حتما بخوانید)

وابستگی در علم روان شناسی واژه بدی نیست زیرا همه به هم وابسته هستند؛ مادر به فرزند و گاهی دو دوست به هم وابسته اند اما زمانی وابستگی به جایی می رسد که افراد نیاز دارند فرد دیگری را به شدت به خود وابسته نگه دارند و به مرور این موضوع دوجانبه می شود و این زمانی است که وابستگی به یک اختلال شخصیتی بدل می شود. وقتی که این آقا یا خانم وابسته می خواهند تشکیل خانواده دهند موضوع وخیم تر می شود. آیا نامزد شما فردی وابسته به مادر یا پدر خود است؟ زندگی زناشویی با پسرهای بچه ننه چه مشکلی را به وجود می آورد؟ اگر پس از ازدواج متوجه وجود این اختلال در همسر خود شدیم چه کنیم؟

مادران وابسته امروز، دختران بی اعتماد به نفس دیروز

حساسیت این مساله پس از ازدواج تا به حدی است که به عقیده من بهتر است در همان محضر یک تست شخصیت وابستگی از افراد به خصوص آقایان گرفته شود تا اگر مشخص شد این اختلال در فرد وجود دارد از ازدواج جلوگیری شود. با این روش مقدار قابل توجهی از آمار طلاق پایین می آید. این موضوع تا حدی ریشه ای است. متاسفانه در جوامعی که به فرزند دختر بها نمی دهند، این دختران فاقد اعتماد به نفس رشد می کنند و پس از ازدواج نیز با همین کمبودهای شخصیتی و عزت نفس و باور اینکه خانم ها در جامعه نقش پررنگی ندارند وارد کانون خانواده شده و زمانی که باردار می شوند، آرزو می کنند فرزند پسر به دنیا بیاورند تا تمام کمبودهای وجودی خود را با به دنیا آوردن یک نوزاد پسر جبران کنند و از طرفی درجامعه ما به محض به دنیا آمدن نوزاد پسر، مادر مورد لطف و تحسین واقع می شود. مادری که زخم ها وکمبودهایش با به دنیا آمدن یک فرزند پسر التیام پیدا کرده و تمامیت خود را در داشتن پسری می بیند ناخودآگاه دوست دارد فرزندش راهمیشه در کنار خود داشته باشد و زمانی که فرزند بزرگ می شود وبه سن ازدواج می رسد،این موضوع ادامه پیدا می کند.

مسایل مالی عامل وابستگی

مورد دیگری که مادرها دوست دارند فرزند پسر را به خود وابسته نگه دارند، مسایل مالی است، در برخی از خانواده ها که شغل پدر خانواده آزاد بوده و حقوق کارمندی ثابتی وجود ندارد، مادر خانواده برای تامین معاش خود در آینده و پس از مرگ و از کارافتادگی همسر ناچار است، فرزند پسر را به خود وابسته نگه دارد تا منبع درآمد خود را از دست ندهد بنابراین تمام سعی خود را می کند که هر روز پیش از روز قبل، فرزند را وابسته کند. این موارد از ریشه های بروز این اختلال بود.

زندگی تا مرز طلاق پیش می رود

از تبعات این مشکل که یکطرفه هم نیست، این است که مادری که تمامیت خود را در وجود فرزند پسر می بیند همیشه سعی می کند پسر را جوری به خود وابسته نگه دارد که او هم در هیچ زمانی مادر را رها نکند و نیازهای روانی او را به حدکمال برآورده می کند و در اصطلاح ما روان شناسان، در سیستم غلط هم وابستگی رخ می دهد. بسیاری از این پسرها قادر نیستند کوچک ترین کار شخصی خود را انجام بدهند زیرا مادر همه کارهای او را انجام می داده و او را اشباع کرده است. پسر طی این سیستم غلط رشد می کند و زمانی که می خواهد ازدواج کند سیستم به هم می خورد و آرامش مادر برهم زده می شود و شروع به سنگ انداختن در زندگی پسر و عروس می کند. سخن چینی عروس را نزد پسر می کند یا متاسفانه تا حدی پیش می رود که زندگی آنها را به مرز طلاق می رساند و به دلیل اینکه پسر هم مهارت لازم را برای حل مشکل و ایجاد تعادل در محبت به همسر و مادر نیاموخته، در نتیجه نمی تواند سیستم را بی خطر نگه دارد و توان زن داری ندارد. در واقع افراد وابسته، مهارت های لازم را برای حل مشکلات ندارند و یاد نگرفته اند چگونه مدیریت کنند. پس از اینکه صاحب فرزند هم می شوند همواره از مادر صلاح و مشورت می خواهند و به سیستم قبلی خود چسبیده اند.

وابستگی در ضمیر ناخودآگاه

برخی از آقایان پس از ازدواج نشانه های وابستگی را بروز می دهند و آن به دلیل این است که این وابستگی در ضمیر ناخودآگاه و زیرساخت های روانی آن مردها وجود داشته است. خیلی از این آقایان، پدران قدرتمندی دارند و بعضی از رفتارهای آنها را همانندسازی کرده اند و در ظاهر حالت های وابستگی نداشته اند ولی باطنا وابسته هستند و زمانی که تشکیل خانواده می دهند در اغلب موارد این حالت ها را نشان می دهند.

خصوصیات افراد وابسته

متاسفانه آمار طلاق در کشور ما به حدی بالاست که ما روان شناسان خیلی دوست نداریم توصیه به جدایی و برهم زدن روابط کنیم و به عقیده ما اگر همان دوران نامزدی را برهم بزنیم برای پیشگیری خیلی بهتر و مناسب تر است. درباره این اختلال هم نشانه ها و خصوصیاتی وجود دارد که اگر در دوران نامزدی به آنها توجه کنیم در شناسایی فرد وابسته بسیار به ما کمک می کند و این نشانه ها خیلی واضح هستند. در واقع این آدم ها شبیه معتادان هستند. همان طور که آنها به یک ماده مخدر وابسته می شوند و با آن آرامش پیدا می کنند این افراد هم به فردی وابسته می شوند این علایم را می شود این گونه دسته بندی کرد:

۱) معمولا این افراد به محض وقوع اتفاق کوچکی که در رابطه با نامزد شان پیش می آید فورا به سراغ والدین خود می روند و آنها را در جریان تمام ماوقع می گذارند.

۲) در بسیاری از مسایل مهارت ندارند به خصوص مهارت های اجتماعی. به جای اینکه خودشان مساله را با خودشان حل کنند نامزد را مقابل والدین به ویژه مادر قرار می دهند و آن خانم از همان ابتدا خود را مقابل مادرشوهر می بیند و از همان ابتدا مشکلات و دشمنی ها آغاز می شود.

۳) فرد وابسته در مورد موضوعی با خانمش توافق می کند ولی به محض اینکه به منزل می رود زیر توافق خود می زند و معلوم است که پای یک نفر دیگر در میان بود که این آقا به شدت زیر نفوذ اوست.

۴) بسیاری از این افراد نیاموخته اند که چطور همسرداری کنند و به موقع هوای همسر خود را داشته باشند و هیچ منطقی را نمی پذیرند و درصدد حل مشکل همسر با خانواده خود برنمی یابند و اغلب اوقات، خانم را مقصر می دانند و در حاشیه قرار می دهند و اجازه بی احترامی از جانب خانواده خود را به همسر می دهند.

به طور مثال، هنگام بحث بر سر مهریه یا خرید طلا همه چیز را به خانواده می سپارند و یا اگر هم نسپارند متزلزل بودن آنها کاملا مشخص است، شاید قولی در جهت موافق نظر همسر بدهند ولی وقتی نزد والدین می روند نظر خود را عوض می کنند. در آخر، این آقایان وابسته به هیچ وجه نمی توانند موازنه ای بین زندگی جدید و زندگی پدر و مادرشان ایجاد کنند، اینها نشانه هایی هستند که باید جدی گرفته شوند و در واقع، مهم ترین نشانه هایی هستند که دیده می شوند.

خانم ها هم وابسته می شوند

این اتفاق برای مادران دیگری که فرزند دختر دارند هم رخ می دهد و آنها تمایل دارند دختر را به خود وابسته کنند و این وابستگی تنها مخصوص آقایان نیست. تعداد خانم هایی که به مادران خود وابسته هستند خیلی زیاد است و این وابستگی به مادر گاه مشکلی در زندگی آنها ایجاد می کند. گاه روابط بین زن و مرد خوب است ولی وابستگی ای که زن به مادر خود دارد باعث می شود که به سبب یک حرف مادر، دعوای تازه ای به راه بیفتد. منتها به دلیل اینکه در ایران، زنان اعتماد به نفس کمتری دارند تمایل دارند فرزند پسر را به خود وابسته نگه دارند و وابستگی مادرها به دختر ریشه متفاوتی دارد. همان طور که گفتیم از ابتدا به دختران توجه کمتری می شود و به او گفته می شود بی عرضه است، تنها نباید بیرون از خانه برود و محدودیت برای دخترها بیشتر است و این دلیل وابستگی آنهاست و صرفا این وابستگی به مادر نیست؛ گاه به خواهر، برادر بزرگتر یا پدر است و برخی از این دختران پس از ازدواج به همسر خود وابسته می شوند. در نتیجه زندگی مشترک به هم نمی خورد ولی در آن اختلال وجود دارد و حل نمی شود ولی اختلال وابستگی در مردان به دلیل دخالت خانواده همسر موجب به هم خوردن زندگی می شود.

وابستگی به پدر

در برخی سیستم های خانواده ای وابستگی فرزند به پدر هم دیده می شود. اغلب این پسرها در همان شرکت یا محلی کار می کنند که پدر کار می کند و خیلی به پدرهای خود افتخار می کنند و پدر را بیش از حد واقعی بزرگ می کنند. از طرف دیگر پدر هم همه جا برای او تصمیم می گیرد؛ در مورد تحصیل، انتخاب همسر نظر خود را به او تحمیل می کند و در واقع این پدرها خودشان آدم های وابسته ای به پدر و مادرهای خود بوده اند و اغلب با محبت زیاد و مدیون کردن فرزند به خود سعی می کنند فرزند را همیشه وابسته به خود نگه دارند. پدرهای وابسته فرزندهای وابسته تربیت می کنند.

حل المسایل فرزند نباشید

نقش والدین در جهت پیشگیری از وابستگی فرزندان به شدت پررنگ است. اما این نقش به دو بخش رفتاری و احساسی تقسیم می شود. والدین در بحث رفتار باید اعمالی از خود نشان دهند که فرزند از همان ابتدا مستقل بار بیاید. از همان کودکی انجام کارهای شخصی کودک پس از یادگیری بر عهده خود او واگذار شود. همیشه پدر و مادر نباید پاسخگوی تمامی سوالات فرزندان باشند و بگذارند خود فرزند در مورد جواب سوال فکر کند و به نتیجه برسد.

در بخش دیگر که نقش احساس مطرح است حل این قسمت زمانبر و گاه غیرقابل حل است. به طور مثال مادری که به فرزند خود وانمود می کند زمانی که تو از خانه بروی پدرت با من رفتار خوبی ندارد یا دوری تو برای من غیرقابل پذیرش است، این احساس را در فرزند بوجود می آورد که اگر مادر را رها کند، گناه بزرگ مرتکب شده و بنابراین همواره پس از ازدواج به مادر می چسبد. در اینجا مشکل باید ریشه ای حل شود و مادران این فرزندان باید روان درمانی شوند.

راه درمان چیست؟

قطعا اختلال شخصیتی که مربوط به وابستگی باشد نیاز به روان درمانی دارد و فرد وابسته باید تحت نظر روان شناس باشد و همسر نیز او را همراهی کند. مشکلی که ما با این افراد داریم این است که قبول ندارند وابسته هستند و گام اول درمان این است که فرد واقعا بفهمد وابسته است. این اتفاق ممکن است با دیدن یک فیلم صورت بگیرد و این فرد شخصیتی را در فیلمی ببیند که دچار وابستگی است و در مقایسه او با خودش پی ببرد که دچار این اختلال است و زمانی که فرد بفهمد مشکل از اوست دیگر تقصیر را به گردن همسر نمی اندازد و گام اول درمان برداشته می شود. گام های بعدی چیزی شبیه گام های ترک اعتیاد است و همان گام های ۱۲ قدمی که در مورد اعتیاد به کار می رود به صورتی در مورد درمان این اختلال هم به کار می رود که چگونگی آن زیر نظر روان شناس صورت می گیرد.

مقصر اصلی مادرشوهر نیست

اگر وابستگی عمیق باشد متاسفانه آسیب های جدی را ایجاد کرده است ولی زمانی که شخص وابسته به رشد عقلانی و منطقی می رسد پی به مشکل خود می برد و رفته رفته در رفتار او مشخص می شود و همسر متوجه می شود که شوهرش شخصا برای زندگی بدون دخالت دیگران تصمیم می گیرد. برخی خانم ها اغلب به غلط گمان می برند همسران شان مقصر مساله و مشکل بین آنها با خانواده اش نیستند و این والدین همسر، به ویژه مادر شوهرها هستند که مشکل را به وجود می آورند، در حالی که این طور نیست و به دلیل تفاوت و فاصله نسلی که وجود دارد تا حدی برخی اختلاف نظرها طبیعی است و اگر شوهرها توان و مهارت حل مساله را داشته باشند، می توانند عدالت را رعایت کنند. در واقع دانستن این نکته که منبع ناراحتی از جانب چه کسی است در حل موضوع و درمان آن بسیار راهگشاست و متاسفانه بسیاری از خانم هایی که همسران وابسته دارند، خود نیز افسرده می شوند که قطعا باید درمان شوند.

اعظم صفایی گفتگو با رکسانا خوشابی

منبع: http://www.aftabir.com

از زردتشت سوال کردند

زندگی خود را بر چند اصل استوار کردی؟

فرمودند:

1-دانستم کار مرا دیگری انجام نمی دهد، پس تلاش کردم.

2-دانستم که خدا مرا می بیند، پس حیا کردم.

3-دانستم رزق مرا دیگری نمی خورد، پس آرام شدم.

4-دانستم پایان کارم مرگ است، پس مهیا شدم.

 

منبع: http://freeword.blogsky.com

مخصوص آدم های با شخصیت

یک روز توی پیاده رو به طرف میدان تجریش می رفتم...

از دور دیدم یک کارت پخش کن خیلی با کلاس، کاغذهای رنگی قشنگی دستشه ولی به هر کسی نمیده!

خانم ها رو که کلا تحویل نمی گرفت و در مورد آقایون هم خیلی گزینشی رفتار می کرد و معلوم بود فقط به کسانی کاغذ رو می داد که مشخصات خاصی از نظر خودش داشته باشند، اهل حروم کردن تبلیغات نبود ....

احساس کردم فکر می کنه هر کسی لیاقت داشتن این تبلیغات تمام رنگی گرون قیمت رو نداره ،لابد فقط به آدمهای باکلاس و شیک پوش و با شخصیت میده! از کنجکاوی قلبم داشت می اومد توی دهنم...!!!

خدایا، نظر این تبلیغاتچی خوش تیپ و با کلاس راجع به من چی خواهد بود؟! آیا منو تائید می کنه؟!!

کفشهامو با پشت شلوارم پاک کردم تا مختصر گرد و خاکی که روش نشسته بود پاک بشه و کفشم برق بزنه!

شکم مبارک رو دادم تو و در عین حال سعی کردم خودم رو کاملا بی تفاوت نشون بدم!

دل تو دلم نبود. یعنی منو می پسنده؟ یعنی به من هم از این کاغذهای خوشگل میده...؟!

همین طور که سعی می کردم با بی تفاوتی از کنارش رد بشم با لبخند نگاهی بهم کرد و یک کاغذ رنگی به طرفم گرفت و گفت:

"آقای محترم! بفرمایید

قند تو دلم آب شد!

با لبخندی ظاهری و با حالتی که نشون بدم اصلا برام مهم نیست بهش گفتم : می گیرمش ولی الان وقت خوندنش رو ندارم! کاغذ رو گرفتم
چند قدم اونورتر پیچیدم توی قنادی و اونقدر هول بودم که داشتم با سر می رفتم توی کیک . وایسادم و با ولع تمام به کاغذ نگاه کردم،
نوشته بود:

.
.
.
دیگر نگران طاسی سر خود نباشید، پیوند مو با جدیدترین متد روز اروپا و امریکا

 

منبع: http://freeword.blogsky.com

ناصر حجازی(عقاب آسیا) درگذشت

ناصرحجازی که به عقاب آسیا معروف بود برای همیشه از دنیا پر کشید و چشم از جهان فرو بست.

آن مرحوم در تهران،محله آریانا(مالک اشتر)در تاریخ 28 آذرماه 1328به دنیا آمد.وی دروازه بان سابق تیم های استقلال(تاج)و تیم ملی ایران بود و سپس به مربیگری پرداخت. او یکی از محبوب ترین و مشهور ترین فوتبالیست های ایرانی بشمار می رفت، در استقلال تهران از او بعنوان تنها اسطوره ی این باشگاه نام می بردند.در سال 1378 کنفدراسیون فوتبال آسیا وی را بعنوان دومین دروازه بان برتر قرن بیستمِ این قاره  انتخاب کردند. پدرش متولد تبریز بود و آژانس املاک داشت. وی با چهار خواهر و یک برادر در خانواده ای 8 نفری زندگی می کرد. در کودکی بازیگوش بود و در سوم دبستان، ششم ابتدایی و ششم دبیرستان رفوزه شد.اما به هر ترتیب موفق شد دیپلم بگیرد. دوران دبستان را در دبستان هخامنش طی کرد و دوره دبیرستان رادر دبیرستان های سعادت، سینا، سهند و شرف طی کرد. رشته اصلی وی بسکتبال بود اما روزی با دوستانش به تماشای مسابقات فوتبال منطقه ی 8 می رود در آنچا تیم  مدرسه منتخب مدرسه اشان بازی داشته و اتفاقا دروازبان تیم آسیب دیده بوده است؛حسین دستگاه (خبرنگار وقت کیهان ورزشی) که مربی تیم مدرسه بود او را صدا  می زند و پست دروازبانی را به او می سپارد. دو ماه بعد همراه با تیم کیهان ورزشی که بازیکنانی همچون غلام وفاخواه، مهدی مناجاتی و مجید حلوایی را به خدمت  داشت راهی گرگان میشود تا برای این تیم بازی کند. در گرگان در حالی که وی تنها 16 سال داشت نتیجه را 1-0 واگذار کردند. فردی به نام هویدا اولین پیشنهاد  حرفه ای فوتبال را به او کرد و وی به تیم دسته دومی دارایی پیوست. و به تحصیلاتش ادامه داد و توانست در مدرسه عالی ترجمه مدرک لیسانس مترجمی زبان انگلیسی بگیرد.

عیادت جمشید مشایخی از حجازی


 رده باشگاهی

ناصر حجازی در دهه ی 40 دروازه بان باشگاه تاج بود. در سن 18 سالگی با این تیم شروع کرد و همراه با این تیم اولین قهرمانی آسیا را در سال 1349 با مربیگری رایکوف بدست آورد. در این بازی وی دروازه بان تیم تاج بود و بازی در ورزشگاه امجدیه (شهید شیرودی) مقابل تیم هاپوئل از اسرائیل برگزار میشد. در این  بازی غلام وفا خواه در دقیقه 83 نتیجه را مساوی کرد و در وقت اضافه تیم تاج با گل مسعود معینی مدافع پیش تاخته خود در وقت اضافه قهرمان جام باشگاه های آسیا  شد. بعد از حضور در جام جهانی در سال 1356 از طرف باشگاه منچستر یونایتد پیشنهادی دریافت کرد و یک ماه با این تیم تمرین کرد و حتی در برابر تیم استک سیتی  Stoke City برای منچستر یونایتد بازی کرد. متاسفانه علارغم اینکه تیم منچستریونایتد خواهان بخدمت گرفتن وی بود بخاطر مشکلاتی که در ایران وجود  داشت موفق به امضای قرار داد با این تیم نشد.

 رده ملی

 بعد از ملحق شدن به تیم ملی ایران وی توانست با تصاحب جام ملت های آسیا در سال 1346 به افتخارات خود بیافزاید. بهترین بازی و البته خاطره انگیز ترین بازی وی  برای تیم ملی ایران در برابر کره جوبی بوده است که در ورزشگاه 70 هزارنفری اما خاکی این کشور برگزار شد.  وی قهرمانی در جام ملت های آسیا را دوبار دیگر  در سالهای 1350 و 1354 همراه با تیم ملی ایران تجربه کرد. در سال 1350، او تیم ملی ایران را در بازی های المپیک مونیخ همراهی کرد و به جام جهانی 1386  آرژانتین نیز راه یافت.

 دوران مربیگری

 وی بخاطر قانونی من دراوردی و احمقانه ( قانون 29 ساله ها) که حضور در دروازه را برای بازیکنانی که بیش از 29 سال دارند منع میکرد، مجبور به کناره گیری  از فوتبال حرفه ای شد. سپس به کشور های جنوب شرق آسیا سفر کرد. در آنجا مربی-بازیکن تیم محمدان بنگلادش بود و توانست این تیم را به جمع هشت تیم برتر  آسیا برساند. وی با تیم محمدان توانست پرسپولیس تهران را نیز شکست دهد.

 در طی دهه ی 70، حجازی مربی بسیاری از تیم های فوتبال از قبیل بانک تجارت، ماشین سازی ، استقلال تهران و استقلال اهواز بود. متاسفانه او بخاطر غرور بی  اندازه درست مانند همتای پرسپولیس اش علی پروین مدرک مربیگری ندارد و در اینگونه کلاس ها شرکت نمی کند. باوجوداین،  در زمان کار با تیم استقلال تهران، ناصر  حجازی توانست با این تیم به فینال جام باشگاه های آسیا راه یابد؛ اما متاسفانه بخاطر اشتباهات فردی بعضی از بازیکنان موفق به فتح این جام نشد و به نایب قهرمانی رضایت  داد. بسیاری از منقدین از او انتظار قهرمانی را داشتند اما بعد از اولین اخراج او از استقلال در اردبیهشت ماه سال 1378 ، تکرار نایب قهرمانی او در آسیا برای تیم  های ایرانی ده سال طول کشید تا سرانجام درست زمانی که او به استقلال بازگشت تیم باشگاهی سیمان سپاهان با مربیگری لوکا بوناچیچ توانست همین عنوان در آسیا تکرار  کند. در طی دوران مربیگری، ناصر حجازی توانسته است بازیکنانی مانند علی دایی و رحمان رضایی را به فوتبال ایران معرفی کند.

مخالفان

با وجود محبوبیت اسطوره ای او در نزد هواداران استقلال، دیگر پیشکسوتان و تعدادی از بازیکنان استقلال باعث اخراج وی از استقلال درسال 1378 و 1386گردیدند،اخراج وی علارغم تمام موفقیت هایی بود که با استقلال بدست آورده بود. از مخالفان ناصر حجازی میتوان به امیرقلعه نویی، جواد زرینچه، پرویز برومند و بسیاری از  بازیکنان نامدار اوایل دهه ی هفتاد استقلال اشاره کرد که با مربیگری او برای استقلال در سال 1374 مجبور به ترک این تیم شدند (یکی از همین اخراجی ها امیرقلعه نویی  است). وی در تابستان 1386 با روی کار آمدن مجدد علی فتح اله زاده به استقلال پیوست. البته این مساله مطرح است که علی فتح اله زاده تنها از او برای کسب  درامد بیشتر از طریق تماشاچیان  استقاده ابزاری کرده است.  وی را تنها بعد از انجام 12 بازی در لیگ برتر کاملا سیاستمدارانه و محترمانه اخراج کردند. البته در  کنار اشکال تراشی های بسیار،  بدشانسی های بسیاری نیز در تیم استقلال گریبان او را گرفت. وی هم اکنون در سمت مدیر فنی به فعالیت خود در این باشگاه ادامه می  دهد.

 خرده اتفاقات

یک بار پدرش به منزل آمد و برادرش را سوار ماشین کرد تا باهم به مسافرت بروند، به دنبال ماشین می دوید و داد میزد که او را با خودشان ببرند. آنها قبول نکردند؛ سر  پدر و برادرش داد کشید و با همان حالتی که گریه می کرد به آنها گفت: "عیبی ندارد، مرا با خودتان نبرید. ولی مطمئن باشید تمام دنیا را با پای خودم میروم"

در خردسالی میخواستند به او آمپول بزنند. تا آن موقع آمپول نزده بود ولی شنیده بود که آمپول زدن درد دارد به همین دلیل فرار کرد. پدر، مادر، برادرش و کسی که  قرار بود به او آمپول بزند دنبال او می دویدند و سرانجام چهارنفری موفق شدند او را بگیرند و به او آمپول بزنند

در مسابقات منطقه ای وقتی که تنها 16 سال داشت مربی تیم حریف پشت دروازه او آمد و به او گفت: "ناصرجان، تو را به خدا یک توپ را ول کن تا ما بازی را  ببریم. ما خرج کرده ایم، آبرویمان می رود."

اولین نشریه ای که عکس ناصرحجازی را چاپ کرده است نشریه ای به نام آیندگان بوده است.

بعد از بازی با کره جنوبی تیتر روزنامه ای این بوده است: " حجازی؛ معجزه گر پیونگ یانگ"

در 23 سالگی اولین فرزندش آتیلا به دنیا آمد.

سنگین ترین شکست لیگ برتر در کارنامه ی او ثبت شده است. در آخرین بازی لیگ در فصل 79 -80 تیم استقلال رشت با مربیگری وی با نتیجه فاجعه آمیز 7-1  در برابر ابومسلم خراسان تن به شکست داد.

 پرونده مرحوم ناصر حجازی :

اطلاعات شخصی:

تاریخ تولد 28 آذر ماه 1328 برابر با 19 دسامبر 1949 

محل تولد تهران / آریانا

میزان تحصیلات کارشناسی زبان انگلیسی (مترجمی)

پست بازی دروازه بان

باشگاههای دوران بازیگری : 

1346 - 1356 استقلال تهران (تاج سابق)

1356- 1357 شهباز

حضور در تیم ملی

1346 - 1356 62 بازی

باشگاههای دوران مربیگری : 

1366 محمدان 

1366 تا 1367 شهرداری کرمان

1368-1372 بانک تجارت

1372-1373 سپاهان

1373-1374 ماشین سازی تبریز

1374 تا 1377 استقلال

1377 تا 1379 ذوب آهن

1379 تا1380 استقلال رشت

1380 تا 1381 ماشین سازی تبریز

1381 تا 1382 استقلال اهواز

1384 - 1385 نساجی مازندران

1386  استقلال

افتخارات باشگاهی :

قهرمانی جام باشگاه های تهران (1347)

قهرمانی جام باشگاه های تهران (1348)

قهرمانی جام حذفی (1348)

جام میلز هندوستان (1348)

نایب قهرمانی جام باشگاه های تهران (1349)

نایب قهرمانی جام حذفی (1349)

قهرمانی جام باشگاه های آسیا (1349)

جام میلز هندوستان (1349)

قهرمانی جام باشگاه های تهران (1350)

قهرمانی جام دوستی (1351)

نایب قهرمانی جام هندوستان (1351)

قهرمانی جام اتحاد (1352)

نایب قهرمانی جام تخت جمشید (1352)

قهرمانی جام تخت جمشید (1353)

قهرمانی جام حذفی کشوری (1356)

افتخارات ملی:

حضور در جام جهانی در سال 1354

قهرمانی در مسابقات جام ایران (1351)

قهرمانی جام ملت های آسیا (1346)

قهرمانی جام ملت های آسیا (1350)

قهرمانی جام ملت های آسیا (1354)

 افتخارات مربیگری :

 قهرمانی جام آزادگان (1376)

قهرمانی جام پرچم ترکمنستان (1376)

نایب قهرمانی لیگ کشور (1377)

نایب قهرمانی جام باشگاه های آسیا (1377)

منبع: http://www.cloob.com/club/article/show/clubname/esteghlal_tehran

هشت غول ثروت ایران

غول گردشگری ایران: حسین ثابت

حسین ثابت بکتاش متولد ۱۳۱۳ در مشهد است. از عناوین او، کارآفرین ثروتمند ایرانی، دلال فرش، و صاحب گروه هتل های ثابت را گفته اند.

ثابت تا پنج سال قبل در جزایر قناری ۵ هتل (۵ هزار تخت) داشته و در ایران نیز هتل بزرگ داریوش را به سبک تخت جمشید در کیش ساخته است.

وی، غیر از این هتل، چهار هتل دیگر نیز در کیش دارد و شرکت تجارت بین المللی ثابت و مجموعه پارک دلفین های کیش (دلفیناریوم و باغ پرندگان با مساحت بیش از ۶۵ هکتار) متعلق به اوست.

او کلنگ سرمایه گذاری هتل ۷ ستاره کوروش را نیز در جزیره کیش بر زمین زده که سیستم های آن با انرژی خورشیدی کار می کند (به عنوان نخستین هتل سبز ایران) و ۵۰۰ اتاق خواهد داشت.

سوئیت های هتل داریوش او در زمان های عادی سال هر شب ۴۰۰ هزار تومان و در ایام عید نوروز و… تا ۷۰۰ – ۸۰۰ هزار تومان هر شب اجاره داده می شود.

حسین ثابت چند هتل نیز در جزایر قناری اسپانیا تاسیس کرده و هم اکنون نیز بزرگترین شرکت هتل داری اسپانیا را صاحب است و خود او نیز در یکی از دو جزیره اختصاصی خود در اسپانیا زندگی می کند.

در خرداد ۸۷ رئیس سازمان میراث فرهنگی از فروش هتل های لاله تهران، یزد و سرعین با قیمتی معادل ۱۲۰۰ میلیارد ریال خبر داد. اسفندیار رحیم مشایی در مورد خریدار این خرید بزرگ گفته بود: «خریدار این هتل ها یکی از سهامداران این مجموعه است که دارای سوابق درخشان و موثری در صنعت گردشگری و هتل داری در داخل و خارج از کشور است.» این خریدار همان ثابت بود.

غول فولادی: محمد جابریان

محمد جابریان مدیرعامل مجتمع فولاد آرین سهند خریدار بلوک فولاد خوزستان بود که حتی افزایش ۸۷ درصدی قیمت عرضه نسبت به قیمت پایه نیز او را از دور رقابت خارج نکرد و سرانجام با اضافه کردن یک ریال سهامدار عمده فولاد خوزستان شد. او به همراه شش برادرش حدود سه دهه است که در بازار فولاد فعالیت می کنند. ارزش سهامی که تنها در این معامله خرید ۱۳۶۰ میلیارد تومان بود که حتما تمام ثروت این مرد نبوده است.

جابریان که «بچه کف بازار» است، درحال حاضر یک کارخانه فولاد دارد ودربازار آهن تهران یکی از سرشناس ترین هاست. یک نفر جدی یا شوخی گفته بود حاضر است سرقفلی موبایل جابریان را ۱۰۰میلیون تومان بخرد. فکرش رابکنید او با این خط موبایل چه می کند.

غول بازار پول: محمد صدر هاشمی نژاد

از مؤسسان اولین بانک خصوصی کشور و رئیس هیأت مدیره بانک اقتصاد نوین، مدیر عامل شرکت توانمند ساختمانی استراتوس، کسی نمی داند او چقدر ثروت دارد، اما در زمینه ساختمان سازی و بازرگانی از بزرگان به شمار می رود.

محمد صدر هاشمی نژاد سال گذشته در یکی از نشست های هیات نمایندگان اتاق تهران، زمانی که فرهاد فزونی یکی از اعضای هیأت نمایندگان این اتاق با حرارت به انتشار نامش در فهرست ۳۰میلیاردر اعتراض می کرد، اعضای هیات نمایندگان را خطاب قرارداد و گفت: «بیش از این گزارش مواظب جریانی باشید که چندین قرن است در ایران ریشه دارد و مدام چنگ می زند، ربطی هم به این دولت و دولتهای قبل ندارد.»

غول صادرات: اسدالله عسگر اولادی

اسدالله عسگر اولادی، رئیس اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین است و وضعیت واردات ایران از چین هم معلوم است.

وی از یکی از روزنامه های کثیرالانتشار گله کرده بود که چرا از او با عنوان «حاجی ترانسفر» نام برده اند. عسگراولادی اهل تهران است و چه کسی است که او را نشناسد.

براساس روایتی معتبر و مستند پیرمرد خوش قلب در جریان نگرانی بخش خصوصی از واگذاری نمایشگاه بین المللی تهران با آن وسعت در آن نقطه اعیان نشین تهران در جمع هیات نمایندگان اتاق چنین گفته بود: «جناب رئیس (آل اسحاق) اگر اجازه می دهید، بنده به عنوان یک کاسب جزء همین حالا چک خرید نمایشگاه را بکشم

از اعضای به نام مؤتلفه، رئیس اتاق مشترک ایران و چین، دارنده شرکت بزرگ «حساس» که در عرصه صادرات خشکبار و به خصوص پسته ایران در سطح جهان صاحب نام است. تابستان سال گذشته هم گفته شد دو بانک چینی را خریده، البته بعدا متذکر شد که کل بانکها را نخریده، بلکه سهام آنها را خریداری کرده است. چندین سال قبل، مجله آمریکایی فوربس که یک نشریه معتبر اقتصادی و مالی است و همواره وضع مالی شرکتهای بزرگ و افراد ثروتمند جهان را دنبال و در باره آنها گزارش تهیه می کند دارایی های او را به تخمین یکی از بانکداران ایرانی چهارصد میلیون دلار برآورد کرده بود. والبته فراموش نباید کرد که در یکی از همایشهای صادراتی، یک نفر گفت آقای عسگراولادی ۱۳۰میلیون صادرات دارد که او تکذیب کرد وگفت: «به ۱۰۰میلیون دلار نمی رسد

غول تکنولوژی: علاءالدین

امکان ندارد موبایل داشته باشید و نام علاءالدین را نشنیده باشید. صاحب پاساژ علاءالدین مردی است به همین نام. همان پاساژ سرخ رنگ حافظ – جمهوری که در کنار ساختمان سازمان بورس واقع شده است.

سرمایه حاجی علاءالدین مشخص نیست. این مرد همیشه در اتاقی کوچکی می نشیند که در طبقه همکف پاساژ قرار گرفته است. ظاهر مغازه چیز خاصی ندارد و رنگ و رو رفته هم هست، اما از پله های آهنی باریک انتهای مغازه که بالا بروید، حاجی، بزرگ بازار موبایل جمهوری، آنجا نشسته. سرمایه دار بازار موبایل جمهوری در دفتری با سقفى کوتاه، عرضى کم و طولى حدود ۲ تا ۲.۵ متر می نشیند.

غول ورزش: حسین هدایتی

محمدرضا هدایتی ۴۵ ساله و متولد تهران از محله دولاب است. مالک صنایع استیل آذین، مالک کارخانه های فولادسازی و ورق، دارنده بزرگترین شرکت پرورش میگوی ایران، برج ساز در دبی و دارای ملک و املاک در حاشیه خلیج فارس، مالک زمین های کشاورزی، سهامدار بازار مبل ایران، رئیس شرکتهای تجاری در ایران و خاورمیانه و چندین و چند فعالیت تجاری دیگر، عناوینی است که به حسین هدایتی نسبت می دهند.

خودش می گوید: «۲۲ سال است در کارخانه داری، کشاورزی و ساختمان سازی فعالیت می کنم. یک بچه مسلمانم که وجوهات خود را می پردازم و یک ریال هم بدهی بیمه ای و مالیاتی ندارم.»

عابر بانک پرسپولیسی ها (لقب هدایتی) حاضر است ۲۰ میلیارد تومان برای تصاحب این تیم و پر طرفدار بدهد، اما هنوز بحث خصوصی سازی در ورزش ما آنچنان جدی نشده که کسی به پیشنهاد اغوا کننده حسین هدایتی توجه کند.

غول بازار مبل: علی انصاری

محله و خانه قدیمی اش در مهرآباد جنوبی، ۲۰ متری زاهدی (شمشیری فعلی) و دقیقاً روبه روی مسجد امام جعفر صادق بود اما حالا دیگر آنجا نیست و در شمال شهر تهران باید سراغش را گرفت.

می گویند بخش کوچکی از اموال و دارایی های علی انصاری، بخش زیادی از زمین های یافت آباد است که الان بازار مبل ایران در آن بنا شده است. علی انصاری، اگرچه رئیس گروه سرمایه گذاری تات است و رئیس اتحادیه مبل سازان تهران، اما برای چهره شدن، ورود به عرصه فوتبال را انتخاب کرد. علی انصاری رئیس فدراسیون دوچرخه سواری است، اما با حضور در هیات مدیره باشگاه استقلال تبدیل به چهره خبرساز شد و حالا او را با حسین هدایتی مالک باشگاه استیل آذین، مقایسه می کنند. مشکلات مالی استقلال تاحدودی به دست انصاری حل و فصل شد.

غول نوکیا: احمد ابریشم چی

احمد ابریشم چی، متولد سال ۱۳۱۷ قم از کسانی است که در واردات تلفن همراه و وسایل جانبی و دستگاههای مخابراتی یکی از چهرههای شاخص در ایران به شمار میرود. همه نام او را در کنار ایراتل، نوکیا میشناسند. روزنامه اعتماد ملی از او با عنوان پدرخوانده نوکیا در ایران یاد کرده بود. همان «الف.الف» که در تابستان داغ سال ۸۸ و همزمان با حاشیه های انتخابات، گزارشی در روزنامه اعتماد ملی درباره وی منتشر شد و در روزنامه کیهان هم چند باری به وی حمله شد.

ابریشمچی در امور خیریه هم فعالیت هایی داشته است. از آن جمله می توان به پذیرایی از مهمانان در تمام طول سال در ویلاها و مهمانسراها در شمال و مشهد، اشاره کرد. همان چیزی که یکبار مورد نقد و حمله شدید روزنامه کیهان نسبت به او شد.

کیهان معتقد بود میهمانان خاصی به ویلاهای او سر می زنند، از جمله برخی مقامات. در هفته اول اسفندماه سال ۸۵، و در جریان فرار شهرام جزایری، حسین شریعتمداری در یادداشتی به بررسی احتمال دست داشتن برخی از افراد در فرار شهرام جزایری می پردازد که به دلایلی از سوی برخی از افراد حمایت می شدند.

منبع: http://www.happyiranian.org/content