عملیات شروع شده بود"
گردان به میدان مینی خنثی نشده رسید"
وقت کم بود"
فرمانده داوطلب خواست"
پیر مرد وارد میدان شد"
نفر دوم پس از انفجار سریع وارد شد"
نفر سوم هم پشت سر دومی وارد شد"
نفر چهارم و پنجم هم همین طور"
با انفجار پنجم معبر کاملا باز شده بود"
آخرعملیات خبرشهادت پدر و چهار فرزندش را به همسر و دو دخترش که بازماندگان خانواده بودند،داده شد.
منبع: داستان های من