یــادهـــــا و خــاطـــــــــــــــره هـــــا

یــادهـــــا و خــاطـــــــــــــــره هـــــا

رســول خــدا (ص) : مــــردم در خــواب انـد وقتــى کـه می میــرنــد, بیـــدار مـیشــونــد
یــادهـــــا و خــاطـــــــــــــــره هـــــا

یــادهـــــا و خــاطـــــــــــــــره هـــــا

رســول خــدا (ص) : مــــردم در خــواب انـد وقتــى کـه می میــرنــد, بیـــدار مـیشــونــد

سیزده بدر و گره زدن گیاه

واژه نوروز یک اسم مرکب است که از ترکیب دو واژه" فارسی «نو»(تازه - جدید.اکنون) و «روز»(رووز-رز-روژ در فارسی میانه به چم خورشید و آفتاب هم بکار می رفته امروز معادل the day  به وجود آمده است. امروزه در فارسی این نام در دو معنی به‌کار می‌رود:

۱) نوروز عام: روز آغاز اعتدال بهاری(برابری شب و روز) و آغاز سال نو

2) نوروز خاص: روز ششم فروردین با نام «روز خرداد»


           سیزده بدر سال دیگر خونه شوهر بچه بغل


فروردین از آنِ فروهرهای پاکانست که برای دیدار کسان خود به زمین می‌آیند. برای فرخندگی آتش می‌افروختند و بنام هفت امشاسپندان (سپند مینو و شش فروزه‌ی اهورایی) سفره های هفت سین می‌چیدند. نوروز را روز آغازین آفرینش نیز نامیده اند که در آن، اهورامزدا جهان را بیافرید و شش روز درین کار بود؛ از اینروست که نخستین روز فروردین، به نام خداست و ششم نوروز را بزرگ داشته اند.

در افسانه ها آمده است که جمشید شاه "ایران"، دراین روز بر تخت زرین نشسته است که مردم آن را بر دوش خود داشتند. آنان پرتوی آفتاب را بر جمشید دیدند و این روز را جشن گرفتند. فردوسی فرماید که جمشید پس از سامان دادن به کشور،  بفر کیانی تختی ساخت  و بزرگان و مردمان، از گوشه و کنار جهان رو بسوی تختگاه او نهادند و همگی، ارمغانهای گرانبها از زر و سیم و در و گوهر، نثار کردند و شکوه و نیرو و توان جمشید را گرامی داشتند. این اجتماع بزرگ در تختگاه جمشید، در روز ویژه‌ ای انجام گرفت که با روزهای دیگر سال فرق داشت؛ آنروز هرمزد روز،‌یکم روز از ماه فروردین، آغاز بهار و سال نو بود.



در نوشته های اسلامی که متاثر از روزگار ساسانی است، آمده که جمشید، شهر استخر را گسترش داده است و تختی برآن نهاده است و آیین نوروز را برپا کرده است. از روی نوشته های دینی که در ودای هندیان نیز بازتاب دارد، می‌دانیم که جمشید  متعلق به دورانی کهن است که آریاییان بر ایران فرود می‌آمدند و جایگاه وی در حدود پاختر خاوری ایران بوده است، با دقت نظر می‌توان دریافت که کارهای داریوش بزرگ، در ورای نام جمشید نهفته است. البته باید دانست که نوروز جشنی کهن و بسیار باستانی است که شاید به روزگار آریایی و زمان جمشید برگردد.

پس از زردشتی شدن بخش بزرگی از مردم ایران و همگانی شدن سالشماری اوستایی در ایران، در  واپسین سالهای شاهنشاهی داریوش بزرگ،  در بامداد نخستین روز فرودین (هرمزد روز)  سال ۷۲هخامنشی (۴۸۷پیش از میلاد) به افق تخت جمشید، که خورشید پس از طی برج های دوازده گانه دوباره به برج حمل باز می‌گشت، ماه های هخامنشی که نمونه‌ی ایرانی ماه های بابلی بود، با ماه های اوستایی تطابق داده شد، و از این هنگام بدینور نوروز در آغاز بهار ثابت شده و آنرا جشن می‌گرفتند، این اقدام در عالم گاهشماری ایران و ستاره‌شناسی،‌یکی از کارهای مبتکرانه و مهمی است که در روزگار داریوش بزرگ انجام گرفت. در روزگار داریوش بزرگ گاهشماری های ایرانی‌یگانه گشت، نوروز را از جمشید می دانستند.



نوروز، از جشن‌های باستانی ایرانیان است. در زمانهای کهن، جشن نوروز در نخستین روز فروردین (معمولاً مطابق با ۲۱ مارس) آغاز می‏شد، ولی مشخص نیست که چند روز طول می‏کشیده‏است. در بعضی از دربارهای سلطنتی جشن‏ یک ماه ادامه داشته ‌است. مطابق برخی از اسناد، جشن عمومی نوروز تا پنجمین روز فروردین برپا می‏شد، و جشن خاص نوروز تا آخر ماه ادامه داشت. شاید بتوان گفت، در طی پنج روز اول فروردین جشن نوروز جنبه ملی و عمومی داشت، در حالیکه طی باقیمانده ماه، هنگامی‏که پادشاهان مردم عادی را به دربار شاهنشاهی می‏پذیرفتند جنبه خصوصی و سلطنتی داشت.

جشنهای سال نو از قدیمی ترین اعیادی است که بشر آنها را برگزار می کرده و سابقه آن به بیش از 4000 سال پیش باز می گردد. حدود 2000 سال قبل از میلاد مسیح (ع) جشن آغاز سال بابلی ها با رویت ماه بعد از اولین روز بهار برگزار می شد و این موضوع بخوبی نشان می دهد که از دیر باز آغاز بهار زمان مناسبی برای آغاز سال بشمار می آمده است، چرا که فصل بهار فصل تولد دوباره طبیعت، کاشت محصولات جدید و شکفتن شکوفه ها بود.

 نوروز در زمان سلسله هخامنشیان

کوروش دوم بنیان‌گذار هخامنشیان، نوروز را در سال ۵۳۸ قبل از میلاد، جشن ملی اعلام کرد. وی در این روز برنامه‌هایی برای ترفیع سربازان، پاکسازی مکان‌های همگانی و خانه‌های شخصی و بخشش محکومان اجرا می‌نمود. این آیین‌ها در زمان دیگر پادشاهان هخامنشی نیز برگزار می‌شده است. در زمان داریوش یکم، مراسم نوروز در تخت جمشید برگزار می‌شد. البته در سنگ‌نوشته‌های به‌جا مانده از دوران هخامنشیان، به‌طور مستقیم اشاره‌ای به برگزاری نوروز نشده است. اما بررسی‌ها بر روی این سنگ‌نوشته‌ها نشان می‌دهد که مردم در دوران هخامنشیان با جشن‌های نوروز آشنا بوده‌اند، و هخامنشیان نوروز را با شکوه و بزرگی جشن می‌گرفته‌اند. شواهد نشان می‌دهد داریوش اول هخامنشی، به مناسبت نوروز در سال ۴۱۶ قبل از میلاد سکه‌ای از جنس طلا ضرب نمود که در یک سوی آن سربازی در حال تیراندازی نشان داده شده است.

در دوران هخامنشی، جشن نوروز در بازه‌ای زمانی میان ۲۱ اسفند تا ۱۹ اردیبهشت برگزار می‌شده است.

نوروز در زمان اشکانیان و ساسانیان

در زمان اشکانیان و ساسانیان نیز نوروز گرامی داشته می‌شد. در این دوران، جشن‌های متعددی در طول یک سال برگزار می‌شد که مهمترین آنها نوروز و مهرگان بوده است. برگزاری جشن نوروز در دوران ساسانیان چند روز (دست کم شش روز) طول می‌کشید و به دو دوره نوروز کوچک و نوروز بزرگ تقسیم می‌شد. نوروز کوچک یا نوروز عامه پنج روز بود و از یکم تا پنجم فروردین گرامی داشته می‌شد و روز ششم فروردین (خردادروز)، جشن نوروز بزرگ یا نوروز خاصه برپا می‌شد. در هر یک از روزهای نوروز عامه، طبقه‌ای از طبقات مردم (دهقانان، روحانیان، سپاهیان، پیشه‌وران و اشراف) به دیدار شاه می‌آمدند و شاه به سخنان آنها گوش می‌داد و برای حل مشکلات آنها دستور صادر می‌کرد. در روز ششم، شاه حق طبقات گوناگون مردم را ادا کرده بود و در این روز، تنها نزدیکان شاه به حضور وی می‌آمدند.



شواهدی وجود دارد که در دوران ساسانی سال‌های کبیسه رعایت نمی‌شده‌است. بنابراین نوروز هر چهار سال، یک روز از موعد اصلی خود (آغاز برج حمل) عقب می‌ماند و درنتیجه زمان نوروز در این دوران همواره ثابت نبوده و در فصل‌های گوناگون سال جاری بوده است.

اردشیر بابکان، بنیان گذار سلسله ساسانیان، در سال ۲۳۰ میلادی از دولت روم که از وی شکست خورده بود، خواست که نوروز را در این کشور به رسمیت بشناسند. این درخواست مورد پذیرش سنای روم قرار گرفت و نوروز در قلمرو روم به Lupercal معروف شد.

در دوران ساسانیان، ۲۵ روز پیش از آغاز بهار، در دوازده ستون که از خشت خام برپا می‌کردند، انواع حبوبات و غلات (برنج، گندم، جو، نخود، ارزن، و لوبیا) را می‌کاشتند و تا روز شانزدهم فروردین آنها را جمع نمی‌کردند. هر کدام از این گیاهان که بارورتر شود، در آن سال محصول بهتری خواهد داد. در این دوران همچنین متداول بود که در بامداد نوروز، مردم به یکدیگر آب بپاشند. از زمان هرمز اول مرسوم شد که مردم در شب نوروز آتش روشن نمایند.همچنین از زمان هرمز دوم، رسم دادن سکه در نوروز به‌عنوان عیدی متداول شد.


احتمالا این خانم سیزده بدر سال گذشته گیاه گره زده است


ایرانیان باستان از نوروز به عنوان ناوا سرِدا یعنی سال نو یاد می‌کردند. مردمان ایرانی آسیای میانه نیز در زمان سغدیان و خوارزمشاهیان، نوروز را نوسارد و نوسارجی به معنای سال نو می‌نامیدند.پارتیان و ساسانیان همه ساله نوروز را را با برپایی مراسم و تشریفات خاصی جشن می‌گرفتند. صبح نوروز شاه جامه ویژه خود را پوشیده و به تنهایی وارد کاخ می‌شد. سپس کسی که به خوش قدمی شناخته شده بود وارد می‌شد. و سپس والامقام‌ترین موبد در حالی که همراه خود فنجان، حلقه و سکه‌هایی همه از جنس زر، شمشیر، تیر و کمان، قلم، مرکب و گل داشت در حین زمزمه دعا وارد کاخ می‌شد. پس از موبد بزرگ ماموران حکومت در صفی منظم وارد کاخ شده و هدایای خود را تقدیم شاه می‌کردند. شاه پیشکش‌های نفیس را به خزانه فرستاده و باقی هدایا را میان حاضران پخش می‌کرد. ۲۵ روز مانده به نوروز، دوازده ستون با آجرهای گلی در محوطه کاخ برپا شده، و دوازده نوع دانه گیاه مختلف بر بالای هریک از آنها کاشته می‌شد. در روز ششم نوروز، گیاهان تازه روییده شده بر بالای ستونها را برداشته و آنها را کف کاخ می‌پاشیدند و تا روز ۱۶ فروردین که به آن روز مهر می‌گفتند، آنها را برنمی داشتند.

جشن‌هایی که از آن روزگار به یادگار مانده، هیچ یک به طول و تفصیل نوروز نیست. نوروز جشنی است که یک جشن کوچک‌تر (چهارشنبه سوری) به پیشواز آن می‌آید و جشنی دیگر (سیزده به در) به بدرقه آن. و نماد آن انداختن سفره هفت سین است.

نوروز در گذشته دارای آداب چندی بوده‌است که امروز تنها برخی از آنها برجای مانده و پاره‌ای در گذشت زمان از بین رفته‌اند. از رسم‌های بجا مانده یکی راه افتادن حاجی فیروز است و دیگری پهن کردن سفره هفت سین است.

 هفت سین

 هفت سین به معنای هفت قلم شیئی که نام آن‌ها با حرف «س» (سین) آغاز می‌شود، یکی از اجزای اصلی آیین‌های سال نو است که بیشینه‌ی ایرانیان آن را برگزار می‌کنند و باید ذکر کرد که در ایران باستان هفت شین بوده است و امروزه تغییر یافته و به هفت سین شناخته می شود. این اقلام سنتاً در سفره‌ی هفت سین چیده و به نمایش گذاشته می‌شوند. این سفره‌ای است که هر خانواده‌ای بر روی زمین (یا بر روی میز) در اتاقی که معمولاً به میهمانان گرامی اختصاص داده شده می‌گسترد و این اقلام بر روی آن قرار داده می‌شود: در بالای سفره (در دورترین فاصله از در) آینه‌ای گذاشته می‌شود، که در دو طرف آن شمع‌دان‌هایی دارای شمع نهاده شده (سنتاً مطابق با شمار فرزندان خانواده)، در پایین آن نسخه‌ای از قرآن (از شاهنامه یا دیوان حافظ نیز استفاده می‌شود)، تُنگی که معمولاً حاوی یک ماهی لایی (بسیاری از خانواده‌ها یک کوزه آب باران را که قبلاً جمع آوری شده و/ یا کاسه آبی که حاوی برگ سبز انار، نارنج، یا شمشاد است نیز می‌افزایند)، ظرف‌های حاوی شیر، گلاب، عسل، شکر، و (1، 3، 5 یا 7 عدد) تخم مرغ رنگ‌آمیزی شده گذاشته می‌شود. مرکز سفره عموماً با گل‌دانی از انواع گل‌ها، معمولاً سنبل و شاخه‌های بیدمشک فروگرفته می‌شود. کنار آن، سبزه و دست‌کم شش قلم دیگر که با حرف سین آغاز می‌شوند (تشریح شده در زیر)، ظرفی حاوی میوه (سنتاً سیب، پرتقال، انار، و به)، چند نوع نان (اغلب شیرین)، ماست و پنیر تازه، شیرینی‌های گوناگون، آجیل (مخلوط خشک و بو داده شده‌ی تخم‌های نخودچی، خربزه، گندم برشته، برنجک، و فندق و گردو، که همگی با کشمش آمیخته ‌شده‌اند) قرار داده می‌شود.


احتمالا این خانم هم در سیزده بدر سال گذشته گیاه گره زده است


سفره هفت سین معمولا چند ساعت مانده به تحویل سال چیده میشود هر جزء این سفره وجودش حکمتی دارد و به قصد خاصی بر سر سفره قرار می گیرد. جالب است که تعداد سین های هفت سین گاهی از هفت عدد بیشتر می شود اما از آنجایی که عدد هفت همواره نزد ایرانیان از اهمیت خاصی برخوردار بوده و عددی کامل به حساب می آمده است . ( هفت طبقه آسمان - هفت خان رستم و ... ) مبنای این سفره بر هفت سین که هفت نوع خوردنی هستند گذاشته شده است : سماق ، سیر ، سنجد ، سیب ، سمنو، سبزی وسرکه .علاوه بر اینها اشیاء دیگری نیز به نیات مختلف بر سر سفره قرار میدهند از جمله:

کتاب مقدس، که قرآن، اوستا یا انجیل است، آینه، برای رفع کدورت و یکرنگی، تخم مرغ رنگ کرده به نیت برکت و روزی که معمولا به تعداد اعضای خانواده تهیه میشود، شمع روشن به نیت روشنایی و طول عمر اعضای خانواده که به همین دلیل اعتقاد بر این بوده که شمع هفت سین را نباید خاموش کرد و در صورت لزوم این کار باید با برگ سبز یا نقل و نبات انجام شود، آب، نشانه صافی، پاکی و گشایش در کارها، سبزه به معنای حیات و نشاط و شادابی ،ماهی قرمز به نشانه ی زندگی و پایداری و گل به نیت باروری و شادابی بر سر سفره هفت سین گذاشته میشوند.

 یکم فروردین: مراسم کوسه برنشین یا بهار جشن

 مراسم کوسه برنشین یا بهار جشن یکی از مراسمی بود که در ایران مقارن با بهار انجام می‌دادند. در روزگار ساسانیان بخاطر اجرای گاه‌شماری زرتشتی و عدم در نظر گرفتن سال کبیسه آغاز بهار با اول آذر ماه سال اوستایی مصادف بود. یکی از مراسمی که شهرتی بسیار داشت و جشن‌های کارناوالی را به یاد می‌آورد. موسوم بود به رکوب الکوسج یا کوسه برنشین.

ابوریحان بیرونی شرح این رسم را آورده است که در اولین روز بهار، مردی کوسه را بر خر می‌نشاندند که به دستی کلاغ داشت و به دستی بادزن که خود را مرتب باد می‌زد اشعاری می‌خواند که حاکی از وداع با زمستان و سرما بود و از مردم چیزی به سکه و دینار می‌گرفت. آنچه از مردم می‌ستاند، از بامداد تا نیمروز به جهت خزانه و شاه بود و آنچه از نیمروز تا عصر اخذ می‌کرد، تعلق به خودش داشت. آنگاه اگر از عصر وی را می دیدند، مورد آزار و شتم قرار می‌دادند. ابوریحان می‌گوید در روزگار ما چنین رسمی در شیراز اجرا می‌شود.

محمد حسین بن خلف تبریزی متخلص به برهان، نظیر شرح فوق را در برهان قاطع آورده است. مسعودی در کتاب مروج الذهب به این رسم اشاره کرده است. چنین رسمی میان اقوام و ملل گوناگون بر پا بوده و شکل‌های مختلف داشته است.

این رسم در روزگار ساسانی و دوره" اسلامی، توسط غلامان سیاه اجرا می‌شده که ملبس به لباس‌های رنگارنگ شده و با آرایش ویژه و لهجه" شکسته و خاصی که داشتند، دف و دایره می‌زدند و ترانه‌های نوروزی می‌خواندند. حاجی فیروز‌های امروزی که مقارن نوروز و سال نو در کوی و برزن مردم را به طرب در می‌آورند، از بقایای آن رسم کهن است. با این تفاوت که امروزه چون غلام و سیاهانی نیستند که چنین کنند، دیگران خود را سیاه کرده و به زی آنان آراسته و تقلیدشان می‌کنند.

چهارم فروردین : ارسال خوانچه های عیدانه برای تازه عروس ها

دراین روز برای تازه عروس ها خوانچه های عیدانه تزیین شده فرستاده می شد .

جشن زایش اشو زردشت 

 ششمین یا خرداد روز فروردین که بنا به نظر بسیاری محققان و موبدان زرتشتی، سالروز تولد زردشت اسپنتمان است و به روز «امید»، روز اسپیدا‌ نوشت یا نوروز بزرگ معروف است. دراین روز زردشیان در آتشکده‌های هر شهر گردهم می آیند، به سخنرانی‌های مذهبی گوش می‌دهند، اوستا می‌خوانند و تولد پیامبرشان را جشن می‌گیرند. آب پاشیدن به همدیگر، دود کردن اسپند و پخش کردن سنجد و آویشن نیز از دیگر مراسم‌های این جشن است.گاتاخوانی، دف زنی و سخنرانی در مورد تاریخچه نوروز و جشن زایش زردشت از جمله برنامه‌های این مراسم می باشد. حضور در نیایشگاه شاور اهرام ایزد و سایر نیایشگاه‌ها و مکان‌های مقدس دینی در صبح روز ششم فروردین از دیگر آیین‌های بزرگداشت زایش زردشت است، که در همه شهرهای زردشتی نشین برگزار می‌شود.

در متن پـهلوی «ماهِ فـروردین، روزِ خـرداد» رویدادهای بسیاری به این روز منسوب شده است؛ از جـمله: پیـدایی کیومـرث و هـوشنگ، روییدن مشی و مشیانه،پیدایی دوباره شاه‌کیخسرو (از جاودانان در باورهای ایرانی) و همپُرسگی زرتشت با اهورامزدا. نام «روز امید انتظار پیدایی دوباره کیخسرو و دیگر جاودانان و نجات‌بخشان (سوشیانت‌ها)، به این روز داده شده است.

 دهم فروردین: جشن آبریزگان

آب‌پاشان، جشن آبریزگان یا آبریزان یا نوروز طبری یا جشن سرشوی یا آفریجکان یا عیدالاغتسال از جمله مراسم معتبر و مشهوری است که به نوروز منسوب است و اغلب مورخان و نویسندگان بدان اشاره کرده‌اند. از جمله مراسم این جشن رسم شست و شوی و غسل کردن و آب پاشیدن به یکدیگر می‌‌باشد. برابر با روایت ابوریحان منشأ جشن مربوط است به زمان جمشید در این زمان عدد جانوران و آدمی آنقدر زیاد شد که دیگر جایی باقی نماند. خداوند زمین را سه برابر فراخ تر گردانید و فرمود مردم غسل کنند تا از گناهان پاک شوند و از آن گاه جشن آبریزگان به یادگار ماند. در مأخذ دیگر شروع این جشن چندان قدیم نیست و به عهد ساسانیان مربوط می شود. ابن فقیه همدانی در اواخر سده" سوم آورده که: در روزگار شهریاری فیروز بن یزدگرد بن بهرام (پیروز یکم) هفت سال مردم ایران باران ندیدند آنگاه مردی در جوانق درگذشت، فیروز کسانی برای تحقیق حال آن مرد فرستاد. فرستادگان دیدندش که او را سه انبار گندم بوده‌است. این خبر را به فیروز دادند. فیروز آن کس را که این مژده آورده‌بود، چهار هزار درهم بداد و گفت «سپاس خداوند را که هفت سال مملکت مرا باران نداد و با این همه یک تن از گرسنگی نمرد.» پس از آن به آبان روز (روز دهم) از فروردین ماه باران آمد و مردم از این شادمانی که پس از روزگاری دراز باران بیاید، بر یکدیگر آب پاشیدند. این کار تا امروز چون آیینی در ماه و همدان و اصفهان و دینور بر جای مانده‌است. جشن «آبانگاه»، نخستین آبان‌روز سال و به روایت «برهان قاطع» (جلد ۱، ص۳) انجام جشنی به همین نام، همراه با آب‌پاشی و انتظار بارش باران برگزار می شد..

 ...پانزدهم فروردین : جشن روز دی به مهر

به مناسبت روز شادمانی جشن و سرور برگزار می شد .

هفدهم فروردین : سروش روز یا سروشگان

این روز ویژه مراسم شستشو و نیایش بود. هنگام جشن «سروشگان» یا جشن «هفده‌روز» در ستایش «س'ـرَئوشَـه/ سروش»، ایزد پیام‌آور خداوند و نگاهبان «بیداری»؛ روز گرامیداشت «خروس» و به ویژه خروس سپید که از گرامی‌ترین جانوران در نزد ایرانیان بشمار می‌رفته و به سبب بانگ بامدادی، نماد سروش دانسته می‌شده است.

جشن نخستین شنبه و چهارشنبه سال :

در این دو روز مردم مانند سیزده بدر به صحرا و بویژه به کشتزارها روی می‌آورند و به پختن آش رشته و شادی می‌پردازند.

جشن بیل‌گردانی :

در روستای «نیمه‌ور» محلات، به مناسبت پایان لایروبی و جوی‌روبی برگزار می شود. این مراسم در فاصله بین نوروز تا سیزده‌بدر و همراه با باز‌ی‌های آیینی و نمایشی برگزار می‌شده و متأسفانه امروزه فراموش شده است.

..وَ اما؛

سیزده به در

 در فرهنگ اساطیر برای رسم های سیزده بدر، معنی های تمثیلی آورده :  شادی و خنده در این روز به معنی فروریختن اندیشه های تیره و پلیدی، روبوسی نماد آشتی و به منزله تزکیه، خوردن غذا در دشت نشانهً فدیه گوسفند بریان، به آب افکندن سبزه های تازه رسته - نشانه دادن هدیه به ایزد آب یا " ناهید " و گره زدن سبزه برای باز شدن بخت و تمثیلی برای پیوند زن و مرد برای تسلسل نسلها، رسم مسابقه ها به ویژه اسب دوانی - یادآور کشمکش ایزد باران و دیو خشکسالی است. ، استاد فره وشى، مراسم سیزده نوروز را «روز ویژه طلب باران براى کشتزارهاى نودمیده» در دوران هاى کهن دانسته و در توضیح مى نویسد: « ایرانیان در روزگاران کهن پس از برگزار مراسم نوروزى و دمیدن سبزه و گندم و جو و حبوبات در نخستین روزهاى سال و در روزى که متعلق به ستاره باران بود، یعنى در روز سیزدهم فروردین ماه، به دشت و صحرا و کنار چشمه و جویبار مى رفتند و به هنگام شکست یافتن دیو خشکسالى «اپوشَه» در نیم روز، گوسفند بریان مى کردند و این نثارى بود براى فرشته باران «تیشتر یا تیر» تا کشت هاى نودمیده را سیراب کند. از این رو خوردن غذاى روز در دشت و صحرا نشانه همان فدیه گوسفند بریان است که در اوستا آمده و افکندن سبزه هاى تازه دمیده نوروزى به آب روان جویبار تمثیلى از دادن فدیه به ایزد آب «آناهیتا» و ایزدباران و جویبارها «تیر» است و به این طریق تخم بارورشده اى را که ناهید فرشته موکل بر آن بوده است. به خود او بازمى گردانند و گیاهى را که ایزد تیر پرورانده است به خود وى باز مى سپرند تا موجب برکت و بارورى و آبسالى در سال نو باشد.»

جشن سیزده فروردین ماه روز بسیار مبارک و فرخنده است. ایرانیان چون در مورد این روز آگاهی کمتری دارند آن روز را نحس می دانند و برای بیرون کردن نحسی از خانه و کاشانهً خود کنار جویبارها و سبزه ها می روند و به شادی می پردازند. تا کنون هیچ دانشمندی ذکر نکرده که سیزده نوروز نحس است. بلکه قریب به اتفاق روز سیزده نوروز را بسیار مسعود و فرخنده دانسته اند. مثلا در صفحهً 266 آثار الباقیه جدولی برای سعد و نحس آورده شده که در آن سیزده نوروز که تیر روز نام دارد کلمهً ( سعد ) به معنی فرخنده آمده و به هیچ وجه نحوست و کراهت ندارد.  بعد از اسلام چون سیزدهً تمام ماه ها را نحس می دانند به اشتباه سیزده عید نوروز را نیز نحس شمرده اند. وقتی دربارهً نیکویی و فرخنده بودن روز سیزدهم نوروز بیشتر دقت و بررسی کنیم مشاهده  می شود موضوع بسیار معقول و مستند به سوابق تاریخی است. سیزدهم هر ماه شمسی که تیر روز نامیده می شود مربوط به فرشتهً بزرگ و ارجمندی است که " تیر " نام دارد و در پهلوی آن را تیشتر می گویند. فرشتهً مقدس تیر در کیش مزدیستی مقام بلند و داستان شیرینی دارد. ایرانیان قدیم پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادی کردن که به یاد دوازده ماه سال است، روز سیزدهم نوروز را که روز فرخنده ایست به باغ و صحرا می رفتند و شادی می کردند و در حقیقت با این ترتیب رسمی بودن دورهً نوروز را به پایان میرسانیدند.

 سبزه گره زدن

  افسانهً آفرینش در ایران باستان و مسئلهً نخستین بشر و نخستین شاه و دانستن روایاتی دربارهً کیومرث حائز اهمیت زیادی است.

در اوستا چندین بار از کیومرث سخن به میان آمده و او را اولین پادشاه و نیز نخستین بشر نامیده است. گفته های حمزه اصفهانی در کتاب سنی ملوک الارض و انبیاء و گفته های مسعودی در کتاب مروج الذهب جلد دوم و بیرونی در کتاب آثار الباقیه بر پایهً همان آگاهی است که در منابع پهلوی وجود دارد. مشیه و مشیانه که پسر و دختر دوقلوی کیومرث بودند روز سیزده فروردین برای اولین بار در جهان با هم ازدواج نمودند. در آن زمان چون عقد و نکاحی شناخته شده نبود آن دو به وسیله گره زدن دو شاخه پایهً ازدواج خود را بنا نهادند. این مراسم را بویژه دختران و پسران دم بخت انجام میدادند و امروز هم دختران و پسران برای بستن پیمان زناشویی نیت می کنند و علف گره می زنند. این رسم از زمان کیانیان تقریباً متروک شد ولی در زمان هخامنشیان دوباره شروع شده و تا امروز باقی مانده است. در کتاب مجمل التواریخ چنین آمده " اول مردی که به زمین ظاهر شد پارسیان او را کل شاه گویند. پسر و دختری از او ماند که مشیه و مشیانه نام گرفتند و روز سیزدهً نوروز با هم ازدواج کردند و در مدت پنجاه سال هیجده فرزند بوجود آوردند و چون مردند جهان نود و چهار سال بی پادشاه بماند " . چنانکه در بحث جشن نوروز اشاره شد کردهای ایران و عراق که زرتشت را از خود می دانند روز سیزدهم فروردین را جزو جشن نوروز به حساب می آورند.

گره زدن سبزه، به نیت باز شدن گره دشواری ها و برآورده شدن آرزوها، از جمله بیرون کردن نحسی است. این باور، معروف است که " سبزه گره زدن " دختران " دم بخت "، شگونی برای ازدواج و همسر یابی، می باشد.


منبع: http://www.afkarpress.ir

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد